علی محبی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهادینه شده درس اندیشه اسلامی اسلامی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم انتظامی بودند که از طریق آزمون سراسری بهصورت نیمه متمرکز وارد دانشگاه شدند. با استفاده از روش تمونهگیری طبقهای نسبی تعداد 150 نفرشامل 53 نفر ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهادینه شده درس اندیشه اسلامی اسلامی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم انتظامی بودند که از طریق آزمون سراسری بهصورت نیمه متمرکز وارد دانشگاه شدند. با استفاده از روش تمونهگیری طبقهای نسبی تعداد 150 نفرشامل 53 نفر از دانشکده انتظامی و 72 نفراز دانشکده راهور و 25 نفراز مجتمع کوثر از دانشجویانی که درس اندیشه اسلامی 1 و 2 را گذرانده و حداقل سه ماه از امتحان پایان نیمسال آنان گذشته بود. بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات پرسشنامه 64 گویهای سنجش برنامه درسی نهادینه شده و عوامل مؤثر بر آن بود. برای سنجش روایی ابزار از روش روایی محتوی استفاده شد و روایی ابزار از منظر صاحبنظران قابل قبول گزارش شد و برای سنجش پایایی برنامه درسی نهادیته شده و عوامل مؤثر ازروش آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آنها به ترتیب 74/0 و 79/0 مجاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون به شیوۀ اینتر و تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که تأثیر عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی وعوامل فردی بر برنامه درسی نهادینه اندیشه اسلامی معنی دار بوده است و عوامل جغرافیایی رابطه معنی داری را نشان ندادهاند. براین اساس میتوان گفت که عوامل آموزشی 29 درصد و عوامل اجتماعی 55 درصد و عوامل فردی 23 درصد از تغیرات متغیر برنامه درسی دریافت شده درس اندیشه اسلامی دانشجویان دوره کارشناسی را تبیین و پیشبینی میکنند
عسگر چوبداری؛ حمید علیزاده؛ پرویز شریفی درآمدی؛ محمد عسگری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر عملکرد استدلال کلامی در دانشآموزان با آسیب بینایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری بود. جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان با آسیب بینایی مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر عملکرد استدلال کلامی در دانشآموزان با آسیب بینایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری بود. جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان با آسیب بینایی مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس 30 نفر از این جامعه انتخاب و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در یک دوره 10 جلسهای، برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی را دریافت کردند و گروه کنترل مداخلهای را دریافت نکرد. برای گردآوری دادهها از خرده آزمونهای شباهتها و استدلال کلمه آزمون هوش وکسلر کودکان (WISC-IV) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر استدلال کلامی در دانشآموزان با آسیب بینایی بود (05/0>p)؛ بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده میتوان نتیجهگیری کرد که برنامه آموزش کارکردهای اجرایی بهعنوان مداخله مؤثر در جهت بهبود عملکرد استدلال کلامی قابل کاربرد است.
علی تقوایی نیا؛ معراج درخشان؛ رقیه زارعی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت اخلاقی و تواناییهای شناختی در پیشبینی تفکر انتقادی دانشجویان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیۀ دانشجویان دانشگاههای شیراز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند که تعداد 250 نفر از دانشجویان این دانشگاهها از راه نمونهگیری خوشهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت اخلاقی و تواناییهای شناختی در پیشبینی تفکر انتقادی دانشجویان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیۀ دانشجویان دانشگاههای شیراز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند که تعداد 250 نفر از دانشجویان این دانشگاهها از راه نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تفکر انتقادی ریکتس، تواناییهای شناختی نجاتی و عدالت اخلاقی بیرگر استفاده شد. برای روایی مقیاسها از تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرمافزار AMOS و برای پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها و پاسخ به فرضیه پژوهش، از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد، عدالت اخلاقی تأثیر مثبت و معنادار بر تفکر انتقادی داشته اما تواناییهای شناختی توان تأثیرگذاری بر تفکر انتقادی را ندارد. نتیجهگیری: بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که اخلاقیات از عوامل اصلی برای بررسی تفکر انتقادی است اما تواناییهای شناختی نقشی در گرایش افراد به تفکر انتقادی ندارد.
توحید اشرف زاده؛ علی عیسی زادگان؛ فرزانه میکائیلی منیع
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی علی روابط بین باورهای معرفتشناختی و مهارتهای مطالعه بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان با نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی انجام گرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و طرح پژوهش، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول شهر ارومیه در سال تحصیلی 95-94 جامعه آماری این ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی علی روابط بین باورهای معرفتشناختی و مهارتهای مطالعه بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان با نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی انجام گرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و طرح پژوهش، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول شهر ارومیه در سال تحصیلی 95-94 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل میدادند. روش نمونهگیری، تصادفی خوشهای چندمرحلهای بود و برای تعیین حجم نمونه، برای هر زیرمتغیر 20 نمونه در نظر گرفته شد و در کل 350 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997)، مقیاس باورهای معرفتشناختی شومر (1991)، مقیاس مهارتهای مطالعه کانگاس (2009) و برای سنجش عملکرد تحصیلی دانشآموزان از میانگین نمرات دانشآموزان در نیمسال اول سال تحصیلی 95-94 استفاده شد. در مطالعه حاضر از روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مهارتهای مطالعه و خودکارآمدی تحصیلی بهصورت مستقیم بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارند. همچنین مهارتهای مطالعه و باورهای معرفتشناختی بهصورت غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارند. در این پژوهش تأثیر مستقیم باورهای معرفتشناختی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأیید نشد. نتایج پژوهش حاضر از نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی در روابط علی باورهای معرفتشناختی و مهارتهای مطالعه با عملکرد تحصیلی حمایت میکند.
علیرضا دلقندی؛ دکتر فاطمه بیان فر؛ سیاوش طالع پسند
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی پیشبینی رفتارهای خودناتوانساز تحصیلی بر اساس اشتیاق تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه و احساس تعلق به مدرسه دانشآموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر ری بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. حجم نمونه 350 نفر از این دانشآموزان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و به پرسشنامههای رفتارهای خودناتوان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی پیشبینی رفتارهای خودناتوانساز تحصیلی بر اساس اشتیاق تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه و احساس تعلق به مدرسه دانشآموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر ری بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. حجم نمونه 350 نفر از این دانشآموزان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و به پرسشنامههای رفتارهای خودناتوان ساز جونز و رودوالت (1982)، اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004)، کیفیت زندگی در مدرسه ویلیامز و باتن (۱۹۸۱) و احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافتهها نشان داد که اشتیاق تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه و احساس تعلق به مدرسه با رفتارهای خودناتوانساز تحصیلی رابطه منفی و معنیداری دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/27% درصد از کل واریانس رفتارهای خودناتوانساز تحصیلی بهوسیله اشتیاق تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه و احساس تعلق به مدرسه تبیین میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اشتیاق تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه و احساس تعلق به مدرسه سهم معنادار در پیشبینی رفتارهای خودناتوانساز تحصیلی دانشآموزان دارند.
عزت اله قدم پور؛ زینت مهدیانی؛ حافظ پادروند؛ بهزاد امرایی؛ حسین سوری
چکیده
هدف از این پژوهش پیشبینی اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس خودتنظیمی عاطفی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که از میان جامعه آماری شهر تهران، منطقه 18 آموزشوپرورش ...
بیشتر
هدف از این پژوهش پیشبینی اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس خودتنظیمی عاطفی در دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که از میان جامعه آماری شهر تهران، منطقه 18 آموزشوپرورش انتخاب و از بین تمامی مدارس منطقه آموزشی مذکور، به روش نمونهگیری خوشهای دو دبیرستان پسرانه انتخاب و از بین جمعیت دانشآموزی مدارس، تعداد 150 دانشآموز بهعنوان حجم نمونه در این پژوهش جایی داده شدند. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی (یانگ)، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی و پرسشنامه خودتنظیمی عاطفی (مارس) استفاده شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از شاخصهای توصیفی نظیـر میانگین و انحراف معیار و روش آماری تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر با خودتنظیمی عاطفی دانش آموزان رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0p<) و خودتنظیمی عاطفی قدرت پیشبینی کنندگی بالاتری در گرایش به رفتارهای پرخطر نسبت به اعتیاد به فضای مجازی در دانش آموزان دارد. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود که مشاوران و روانشناسان بالینی مدارس به متغیرهای روانشناختی ازجمله خودتنظیمی عاطفی بهمنظور پیشگیری از اعتیاد به فضای مجازی و گرایش به رفتارهای پرخطر توجه نمایند.
علیرضا عصاره؛ بهرام صالح صدق پور؛ احمد عربی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه برنامه درسی زبانآموزی با مؤلفههای هوش اجتماعی دانشآموزان ابتدایی شهر، شهرکرد بود. پژوهش حاضر ازنظر نوع تحقیق، ترکیبی به هم تنیده است. بهمنظور گردآوری دادهها از مقیاس محققساخته استفاده شد، روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان، بررسی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نرمافزار ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه برنامه درسی زبانآموزی با مؤلفههای هوش اجتماعی دانشآموزان ابتدایی شهر، شهرکرد بود. پژوهش حاضر ازنظر نوع تحقیق، ترکیبی به هم تنیده است. بهمنظور گردآوری دادهها از مقیاس محققساخته استفاده شد، روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان، بررسی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نرمافزار PLS و روش پایایی مرکب 85/0 و مقدار روایی همگرا 83/0 برآورد گردید. جامعه آماری در بخش کمی، مشتمل بر 13682 نفر دانشآموز دختر و پسر دوره ابتدایی شهر شهرکرد است. با استفاده از جدول نمونهگیری مورگان 375 نفر با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. بخش کیفی به روش پدیدارشناسی، با حضور 40 مشارکتکننده از میان معلمان به روش نمونهگیری هدفمند و با انجام مصاحبههای نیمه ساختاریافته برای گردآوری دادهها استفاده شد. عمدهترین نتایج پژوهش در بخش کمی نشان داد بین برنامه درسی زبانآموزی و مؤلفههای هوش اجتماعی دانشآموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بخش کیفی حاکی از آن بود که ازنظر معلمان بالاترین اولویت اثر مربوط به «برنامه درسی زبانآموزی باعث افزایش مهارتهای خودآگاهی، دوستیابی و تصمیمگیری میشود».
مرتضی امیدیان؛ زهرا مهرابی؛ علیرضا حاجی یخچالی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه علّی ذهن آگاهی و انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی با میانجی چشمانداز زمان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 300 دانشجوی از دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 96-95 مشغول تحصیل بودند. نمونه با روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی رابطه علّی ذهن آگاهی و انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی با میانجی چشمانداز زمان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 300 دانشجوی از دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 96-95 مشغول تحصیل بودند. نمونه با روش نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه چشمانداز زمان زیمباردو و بوید (1999)، پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1980) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که ذهن آگاهی و چشمانداز آینده هدفمند در پیشبینی انگیزش بیرونی و درونی نقش دارند و حال جبرگرا تنها بهصورت معکوس با انگیزش بیرونی رابطه داشت. نتایج با توجه به نظریههای انگیزش، ذهن آگاهی و چشمانداز زمان موردبحث قرار گرفت. ذهن آگاهی بهصورت مستقیم بر انگیزه درونی و بیرونی اثر دارد و میتوان با بهبود ذهن آگاهی به بهبود انگیزش کمک کرد. بر این اساس به دلیل روابط مثبت بین دو نوع انگیزه درونی و بیرونی تفکیک روابط با چشمانداز زمان دشوار است. از سوی دیگر چشمانداز آینده و تمرکز بر آن برای افزایش هر دو نوع انگیزه مناسب است؛ اما برای بهبود انگیزش بیرونی باید چشمانداز حال جبرگرا کاهش یابد. درمجموع بهترین چشمانداز زمان برای بهبود انگیزش چشمانداز آینده است.
مهدی دهستانی؛ سیده عاطفه مهدوی؛ محمدمهدی پسندیده؛ خدیجه نیک نفس
چکیده
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارتهای خودمدیریتی بر رفتار قلدری و مقبولیت اجتماعی دانشآموزان پسر زندانی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر زندانی شهر تبریز بود که با استفاده از نمونهگیری تصادفی و ابزارهای چکلیست رفتار قلدری اسپلیج ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارتهای خودمدیریتی بر رفتار قلدری و مقبولیت اجتماعی دانشآموزان پسر زندانی بود. پژوهش حاضر نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر زندانی شهر تبریز بود که با استفاده از نمونهگیری تصادفی و ابزارهای چکلیست رفتار قلدری اسپلیج و هالت (2001) و مقبولیت اجتماعی فورد و رابین (1970) تعداد 50 دانشآموز پسر زندانی بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (25 نفر در گروه کنترل و 25 نفر در گروه آزمایش). گروه آزمایش ده جلسه در کلاسهای آموزش خودمدیریتی شرکت کردند و افراد گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات پرسشنامهها روی هر دو گروه اجرا شد و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش مهارتهای خودمدیریتی بر مؤلفههای قلدری شامل رفتار قلدری، قربانی و نزاع معنیدار است. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر مهارتهای خودمدیریتی بر مقبولیت اجتماعی نیز معنیدار است. نتایج پژوهش نشانگر این نکته است که آموزش مهارتهای خودمدیریتی میتواند از رفتارهای قلدری دانشآموزان پیشگیری کند و مقبولیت اجتماعی آنها را بالا ببرد.
احسان طوفانی نژاد؛ منیژه هوشمندجا؛ آزاد الله کرمی
چکیده
اصلاحات در آموزش عالی به دلیل ظهور فناوریهای جدید نیازمند تغییر در آموزش سنتی است. رویکرد کلاس معکوس میتواند راهحلی برای چنین تغییرات آموزشی جهت ایجاد محیط یادگیری فردی دانشجومحور باشد. این رویکرد که یک نوع از یادگیری تلفیقی است، آموزش سنتی و برخط را با استفاده از هر دو محیط داخل و خارج از کلاس حضوری بهگونهای مؤثر تلفیق کرده ...
بیشتر
اصلاحات در آموزش عالی به دلیل ظهور فناوریهای جدید نیازمند تغییر در آموزش سنتی است. رویکرد کلاس معکوس میتواند راهحلی برای چنین تغییرات آموزشی جهت ایجاد محیط یادگیری فردی دانشجومحور باشد. این رویکرد که یک نوع از یادگیری تلفیقی است، آموزش سنتی و برخط را با استفاده از هر دو محیط داخل و خارج از کلاس حضوری بهگونهای مؤثر تلفیق کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی شیوه استفاده از رویکرد کلاس معکوس در آموزش عالی و مزایا و معایب بهکارگیری و میزان تأثیر آن بر جنبههای مختلف آموزشی از جمله یادگیری است. این تحقیق یافتههایی را که از مرور نظاممند تحقیقات درباره استفاده از رویکرد کلاس معکوس در آموزش عالی بهدستآمده است را ارائه میدهد. جستجوی نظاممند با توجه به کلمات کلیدی به 548 تحقیق رسید که درنهایت 31 تحقیق منطبق با معیارها جهت تحلیل عمیق تعیین گردید. تحلیل تحقیقهای انتخابشده نشان داد که رویکرد کلاس معکوس تأثیر مثبتی بر یادگیری، کاهش بار شناختی، درگیر شدن، دقت، انگیزه، نگرش و رضایت از دوره و خودکارآمدی در آموزش عالی دارد و از مهمترین چالشهای کلاس معکوس نیز به عدم آشنایی و سازگاری مناسب دانشجویان با روش معکوس سازی، افزایش بارکاری مدرسان و مشکلات یادگیری از ویدئو بودند. با توجه به تحلیل یافتههای تحقیقهای انتخابشده نتیجه گرفته میشود که نظام آموزش عالی کشور میتواند بهطور مؤثر از این روش استفاده کند.
روانشناسی یادگیری
زهرا تنها؛ راضیه جلیلی
چکیده
مطالعه تحول معرفتشناسی شخصی در کودکان سنین پایین، بهعنوان خلأ پژوهشی، در سالهای اخیر توجه متخصصان را به خود معطوف ساخته است. نتایج مطالعات نشان میدهد که تحول باورها در کودکی را میتوان در ارتباط با نظریه ذهن موردمطالعه قرار داد. این در حالی است که کسب توانایی در عملکرد اجرایی نیز در ارتباط با باورها و نظریه ذهن قابلبررسی است. ...
بیشتر
مطالعه تحول معرفتشناسی شخصی در کودکان سنین پایین، بهعنوان خلأ پژوهشی، در سالهای اخیر توجه متخصصان را به خود معطوف ساخته است. نتایج مطالعات نشان میدهد که تحول باورها در کودکی را میتوان در ارتباط با نظریه ذهن موردمطالعه قرار داد. این در حالی است که کسب توانایی در عملکرد اجرایی نیز در ارتباط با باورها و نظریه ذهن قابلبررسی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تحول باورها در ارتباط با نظریه ذهن و عملکرد اجرایی در کودکان پیشدبستانی است. روش پژوهش مقطعی است. بدین منظور، تعداد 110 کودک 6 ساله با روش نمونهگیری در دسترس از پیشدبستانیهای شهر تهران انتخاب شدند. برای هر کودک دو تکلیف باور غلط (وایمر و پرنر، 1983؛ پرنر، لیکمن و وایمر، 1987)، دو تکلیف معرفتشناسی شخصی (بور و هوفر، 2002) و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین در نظر گرفته شد. یافتهها نشان داد که بین معرفتشناسی شخصی، نظریه ذهن و عملکرد اجرایی رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که معرفتشناسی شخصی از طریق نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی قابل پیشبینی است. بر این اساس، در گام اول، تقریباً 56% از واریانس معرفتشناسی شخصی از طریق نظریه ذهن تبیین شد. در گام دوم، نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی 73% از واریانس معرفتشناسی شخصی را تبیین کردند. بنابراین، با ورود متغیر کارکردهای اجرایی به تحلیل، ضریب تعیین از 56% به 73% درصد افزایش یافت.