دکتر اکبر رضائی
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 1-20
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوهها و سبکهای یادگیری دانشجویان باسن و عملکرد تحصیلی بود. بدین منظور تعداد 439 نفر (299 دختر و 140 پسر) از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به شیوة تصادفی انتخاب شد. برای سنجش شیوهها و سبکهای یادگیری دانشجویان از پرسشنامه سبکهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوهها و سبکهای یادگیری دانشجویان باسن و عملکرد تحصیلی بود. بدین منظور تعداد 439 نفر (299 دختر و 140 پسر) از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به شیوة تصادفی انتخاب شد. برای سنجش شیوهها و سبکهای یادگیری دانشجویان از پرسشنامه سبکهای یادگیری هانی و مامفورد و سیاهه سبکهای یادگیری کلب استفاده شد. دادههای جمعآوری شده در این پژوهش با استفاده از آزمون ضریب همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: (1) از بین شیوههای یادگیری کلب فقط مفهومسازی انتزاعی با عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنیداری دارد. (2) هیچکدام از سبکهای یادگیری هانی و مامفورد با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور رابطه معنیداری نداشتند. (3) بین سبکهای یادگیری فعال با سبکهای یادگیری متفکر و نظریهپرداز رابطه منفی و معنیدار ولی بین سبکهای یادگیری متفکر با نظریهپرداز و عملگرا رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. (4) بین سن با سبکهای یادگیری نظریهپرداز و عملگرا رابطه مثبت و معنیداری ولی بین سن و سبک یادگیری فعال رابطه منفی و معنیدار وجود داشت. (5) بین سن و مفهومسازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. (6) تجربه عینی با سبک یادگیری فعال رابطه مثبت و معنیداری نشان داد ولی با سبکهای یادگیری متفکر، نظریهپرداز و عملگرا رابطه منفی و معنیداری نشان داد. ضریب همبستگی شیوه یادگیری مشاهده تأملی تنها با سبک یادگیری فعال بصورت منفی معنیدار بود. مفهومسازی انتزاعی برخلاف تجربه عینی با سبک یادگیری فعال رابطه منفی و معنیدار ولی با بقیه سبکهای یادگیری از قبیل متفکر، نظریهپرداز و عملگرا رابطه مثبت و معنیداری نشان داد. آزمایشگری فعال با سبک یادگیری فعال رابطه منفی معنیدار ولی با سبک یادگیری عملگرا رابطه مثبت و معنیدار داشته است. در این مقاله ضمن ارائه نتایج،کاربردها و محدودیتهای آن نیز بحث شده است.
دکتر اسماعیل زارعی زوارکی؛ دکتر داریوش نوروزی؛ ایام قویدل
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 30-39
چکیده
این تحقیق با هدف مقایسه اثرات آموزش راهبرد شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوریاطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمهمرکزی ایران انجام گرفت. فرضیههای تحقیق عبارتست از آموزش راهبردهای شناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر بخش است و آموزش راهبردهای فراشناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات ...
بیشتر
این تحقیق با هدف مقایسه اثرات آموزش راهبرد شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوریاطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمهمرکزی ایران انجام گرفت. فرضیههای تحقیق عبارتست از آموزش راهبردهای شناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر بخش است و آموزش راهبردهای فراشناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثربخش است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان زن و مرد بیمه مرکزی ایران بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر بود که از طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده در سه گروه شناختی، فراشناختی وکنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون چند گروهی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق را یک آزمون محقق ساخته از مهارتهای هفت گانه ICDL تشکیل داده بود. ابتدا ازهر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، بعد از آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به گروههای شناختی و فراشناختی، مجدداً از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری از طریق تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج یافتههای پژوهش با توجه به اهداف و فرضیهها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر است، آموزش راهبردهای فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر نیست.
فخریالسادت حسینی؛ سیاوش طالعپسند؛ ایمان ا... بیگدلی
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 40-73
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه ارزش تکلیف، باورهای توانایی- انتظار، درک دشواری تکلیف، منبع کنترل و پیشرفت قبلی با پیشرفت بعدی شیمی و آزمون مدل اکلز و ویگفیلد انجام شد. روش: به همین منظور 200 دانشآموز دختر پایه سوم (119 نفر رشته تجربی و 81 نفر رشته ریاضی) به صورت نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای از میان دبیرستانهای دولتی شهر تهران ...
بیشتر
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه ارزش تکلیف، باورهای توانایی- انتظار، درک دشواری تکلیف، منبع کنترل و پیشرفت قبلی با پیشرفت بعدی شیمی و آزمون مدل اکلز و ویگفیلد انجام شد. روش: به همین منظور 200 دانشآموز دختر پایه سوم (119 نفر رشته تجربی و 81 نفر رشته ریاضی) به صورت نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای از میان دبیرستانهای دولتی شهر تهران انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه انتظار– ارزش سمنان (SVEQ) و منبع کنترل راتر(I-E) را تکمیل کردند. داده ها با رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد در مدل نخست، ارزش تکلیف به تنهایی میتوانست پیشرفت بعدی شیمی را پیشبینی کند، اما در مدل دوم ارزش تکلیف در کنار باورهای توانایی- انتظار نقشی در پیشبینی پیشرفت شیمی نداشت. در مدل سوم درک دشواری تکلیف به دو پیشبینی کننده قبلی افزوده شد که قادر بود به طور معکوس پیشرفت بعدی را پیشبینی نماید. در مدل چهارم منبع کنترل به مدل سوم افزوده شد که نقش معناداری را در پیشبینی پیشرفت شیمی نشان داد. در مدلهای دوم تا چهارم ارزش تکلیف توان پیشبینی پیشرفت بعدی را نداشت. در مدل پنجم با افزودن پیشرفت قبلی به سایر پیشبینی کنندههای مدل، توان پیشبین به طرز قابل ملاحظهای افزایش یافت. نتیجهگیری:یافتههای این مطالعه در چارچوب نظریه انتظار– ارزش به خوبی تبیین میشود و از طرفی یا یافتههای پژوهشهای قبلی همخوان است. تلویحات نظری یافتهها مورد بحث قرار گرفت.
صغری ابراهیمی قوام؛ سید علیاکبر کریمیآه
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 72-104
چکیده
هدف این مطالعه، بررسی و تحلیل سرفصلها، مباحث و برنامههای آموزش مربیان پیشدبستان در کشورهای ایران، استرالیا، کانادا و بریتانیا و همچنین شناخت شرایط آموزش مربیان مراکز پیشدبستانی در کشورهای مورد مطالعه و مقایسهی آنها با یکدیگر بود که با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق برای این پژوهش از روشتحقیق توصیفی مبتنی بر ...
بیشتر
هدف این مطالعه، بررسی و تحلیل سرفصلها، مباحث و برنامههای آموزش مربیان پیشدبستان در کشورهای ایران، استرالیا، کانادا و بریتانیا و همچنین شناخت شرایط آموزش مربیان مراکز پیشدبستانی در کشورهای مورد مطالعه و مقایسهی آنها با یکدیگر بود که با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق برای این پژوهش از روشتحقیق توصیفی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسهای براساس روش «جرج بردی» استفاده شده است. دادههای تحقیق از طریق مطالعهی کتب و بررسی اسناد و مدارک جمعآوری شده است. نتایج تحقیق براساس سؤالهای پژوهش بیان مینماید که آموزش ضمنخدمت مربیان پیشدبستان در کشورهای مورد مطالعه دارای سرفصلهای مرتبط با روانشناسیکودک، اصول برنامههای آموزش و پرورش پیشدبستان، کاردستی و هنرهای نمایشی، آشنایی با مفاهیم ریاضی، علوم، اجتماعی، حقوق کودک، روانشناسی بازی، خلاقیت، سرود و کار با کودک میباشد که این آموزشها در زمانهای مختلف با دورههای متفاوت زمانی اجرا میگردد. دورههایآموزشی برای مربیان پیش دبستان در چهار کشور مورد مطالعه به دو صورت بلندمدت از طریق دانشگاهها و یا کوتاهمدت از طریق برخی مؤسسات و یا مراکز ذیربط انجام میگردد. آموزش پیش از خدمت برای مربیانپیشدبستان در تمامی اینکشورها شامل مباحثتئوری و عملیمانند روانشناسی، آموزش و پرورش پیشدبستان، مراحل رشد، نوعرفتار با کودک، روانشناسیکودک، نیازهای کودک، ویژگیهای مربوط به کودک و خانواده و کارورزی میباشد. تفاوت آموزشهای پیشاز خدمت این کشورها تنها در عناوین برخی از دروس است. در ایران میزان ساعت دورههای کوتاه مدت از 42 ساعت تا 360 ساعت متغیر میباشد. در کشور استرالیا آموزش ضمنخدمت طی 12 واحد درسی و هرواحد 12 ساعت ارائهمیگردد. در کانادا دورهیآموزش ضمن خدمت 5 تا 10 روز در سال میباشد و در بریتانیا آموزش ضمن خدمت 16 ساعت در هفته است. در هیچ یک از مراکز پیشدبستان در ایران داشتن مدرک عدم سوء پیشینه الزامی نمیباشد اما در سایر کشورهای مورد مطالعه این امر ضروری میباشد.
شیوا مفتخری حاجی میرزایی؛ دکتر حسن اسدزاده؛ دکتر یوسف کریمی
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 104-130
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش راهبردهای یادگیری(شناختی و فراشناختی) بر عملکرد حافظۀ فعال انجام شد. جامعهی این پژوهش عبارت بود از کلیهی دانشآموزان دختر مقطع متوسطۀ شهر تهران که در سال تحصیلی 88-1387مشغول بهتحصیل بودند. بهمنظور انتخاب نمونۀ آماری پژوهش، تعداد 175 نفر از دانشآموزان با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش راهبردهای یادگیری(شناختی و فراشناختی) بر عملکرد حافظۀ فعال انجام شد. جامعهی این پژوهش عبارت بود از کلیهی دانشآموزان دختر مقطع متوسطۀ شهر تهران که در سال تحصیلی 88-1387مشغول بهتحصیل بودند. بهمنظور انتخاب نمونۀ آماری پژوهش، تعداد 175 نفر از دانشآموزان با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس، با اجرای آزمون ظرفیت حافظه فعال (اقتباس از دانیمن و کارپنتر، 1980) و پرسشنامۀ تلفیقی چهل و چهار سؤالی راهبردهای یادگیری (کرمی، 1381) تعداد 40 نفر از دانشآموزان گروه نمونه که نمرۀ پائینتر از میانگین در این دو آزمون کسب کرده بودند، انتخاب شدند. آنگاه، بهطور تصادفی، 20 نفر از آنان در گروه کنترل و20 نفر دیگر در گروه آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت10 جلسۀ یک ساعته تحت آموزش راهبردهای یادگیری قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات آموزش، بهعنوان پسآزمون، عملکرد حافظۀ فعال هر دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفت. دادههای حاصل از اجرای پیشآزمون و پسآزمون، با استفاده از آزمونt گروههای مستقل و همبسته مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد، آگاهی و استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری روی عملکرد حافظۀ فعال اثر مثبت دارد. این نتایج میتواند کاربردهایی برای تدریس و یادگیری اثربخش داشته باشد که در مقالهی حاضر به آن پرداخته میشود.
دکتر نورعلی فرخی
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 130-154
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر درک مطلب دانشآموزان پسر دوم راهنمایی منطقه 11 آموزش و پرورش شهر تهران صورت گرفته است. از بین 17 مدرسه، سه مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمون درک مطلب محقق ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر درک مطلب دانشآموزان پسر دوم راهنمایی منطقه 11 آموزش و پرورش شهر تهران صورت گرفته است. از بین 17 مدرسه، سه مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمون درک مطلب محقق ساخته از دو متن متفاوت برای پیشآزمون و پسآزمون تهیه و اجرا شد. برای دو گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 45 تا 60 دقیقهای آموزش راهبردها انجام گرفت. با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی فرضیهها مورد آزمون قرار گرفت و نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات افزوده گروههای آزمایشی با میانگین گروه کنترل در سطح 01/0=α تفاوت معنیدار وجود دارد، و میانگین نمرات افزوده گروه آزمایشی آموزش راهبردهای فراشناختی بیشتر از گروه آزمایشی آموزش راهبردهای شناختی بهدست آمد که در سطح 05/0=α تفاوت بین میانگینها معنیدار شده است. پیشنهاد شده است که معلمان، راهبردهای شناختی و فراشناختی را به هنگام تدریس دروس معرفی نمایند.
دکتر سعید بهشتی؛ روشنک نیکویی
دوره 6، شماره 18 ، مهر 1389، صفحه 154-180
چکیده
مجموعۀ رویکردها به فلسفه تربیت دینی در چهار طبقه جای میگیرد: «فلسفه تربیت دینی بالمعنی الاعم» که شامل همۀ ادیان، اعم از حق و باطل است؛ «فلسفه تربیت دینی بالمعنی العام» که فقط شامل ادیان حقۀ توحیدی است؛ «فلسفۀ تربیت دینی بالمعنی الخاص» که به تعالیم اسلامیمحدود میشود؛ و «فلسفۀ تربیت دینی بالمعنی الاخص» ...
بیشتر
مجموعۀ رویکردها به فلسفه تربیت دینی در چهار طبقه جای میگیرد: «فلسفه تربیت دینی بالمعنی الاعم» که شامل همۀ ادیان، اعم از حق و باطل است؛ «فلسفه تربیت دینی بالمعنی العام» که فقط شامل ادیان حقۀ توحیدی است؛ «فلسفۀ تربیت دینی بالمعنی الخاص» که به تعالیم اسلامیمحدود میشود؛ و «فلسفۀ تربیت دینی بالمعنی الاخص» که به سه حوزۀ تربیت اعتقادی، اخلاقی، و عملی اسلام اختصاص دارد و از ورود به دیگر حوزههای تعلیم و تربیت اسلامیمیپرهیزد. این نوشتار، که بر مبنای رویکرد چهارم سامان یافته، فلسفۀ تربیت دینی از دیدگاه اسلام را به مثابۀ «یکی از علوم فلسفی اسلامیکه با روش استدلالی- استنادی به تبیین و تحلیل مفهومها و گزارههای تربیت دینی از دیدگاه قرآن و سنت معصومان (ع) میپردازد» تلقی و تعریف نموده است. افزون بر این، پس از معرفی مبادی تصوری بحث، مشخصاً سه موضوع «مبانی»، «اصول»، و «اهداف» تربیت دینی از دیدگاه اسلام-که به اعتقاد ما هر سه به سامانۀ معرفتی «فلسفۀ تربیت دینی» مربوط میشوند- به بحث گذاشته شده اند. در قلمرو مبانی، از میان مبانی سهگانه و معروف مندرج در منابع فلسفۀ تعلیم و تربیت غرب، یعنی معرفت شناسی، وجودشناسی، و ارزششناسی، شماری از مهمترین اندیشههای زیرساختی معرفت شناختی و وجودشناختی، از متون و نصوص اسلامی، با تأکید بر قرآن کریم، استخراج و عرضه شدهاند. مبانی معرفت شناختی تربیت دینی از دیدگاه اسلام عبارتاند از: «امکان پذیری معرفت لازم برای تربیت دینی»، «برخورداری آدمیاز ابزارهای سه گانۀ معرفتی حس، عقل و تزکیۀ نفس»، «مرتبت مندی معرفت لازم برای تربیت دینی»، و «مطابقت با واقع، به عنوان مناط نهایی صدق معرفت لازم برای تربیت دینی». مبانی وجودشناختی تربیت دینی از دیدگاه اسلام عبارتاند از: «مبدأمندی هستی»، «مقصدمندی هستی»، «مرتبت مندی هستی» و «وحدت حقیقی اجزای هستی». اصول تربیت دینی مبتنی بر مبانی معرفت شناختی نام برده بدین قرارند: «اغتنام در معرفت»، «تفعیل در معرفت»، «تخصص در معرفت»، «تشکیک در معرفت»، «ترکیب در معرفت»، «گزینش واقع بینانه» و «ارزیابی واقع بینانه». اصول تربیت دینی مبتنی بر مبانی وجودشناختی فوق الذکر بدین شرحاند: «مبدأشناسی»، «مقصدشناسی»، «مبدأباوری»، «مقصدباوری»، «مرتبت مندی مراحل، مبانی، اصول، اهداف، مواد، و روشهای تربیت دینی»، «وحدت معرفتی»، و «توحید معرفتی». و سرانجام، اهداف تربیت دینی از دیدگاه اسلام در دو بخش هدف غایی «وصول به مقام قرب مطلق الاهی» و اهداف واسطی «یقین»، «تقوا»، «ایمان» و «اسلام» معرفی گردیدند.