روانشناسی یادگیری
حسین نادری پور؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ رسول کردنوقابی؛ شهریار یارمحمدی واصل
چکیده
هدف از این پژوهش تدوین مدل علی درگیری تحصیلی بر مبنای ذهنآگاهی تحصیلی با میانجیگری ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در دانشجویان بود. روش پژوهش همبستگی (در قالب مدلیابی معادلات ساختاری) بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. برای تعیین حجم نمونه با ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تدوین مدل علی درگیری تحصیلی بر مبنای ذهنآگاهی تحصیلی با میانجیگری ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در دانشجویان بود. روش پژوهش همبستگی (در قالب مدلیابی معادلات ساختاری) بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای تعداد 420 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامۀ درگیری تحصیلی (Reeve & Tseng, 2011; Reeve, 2013)، پرسشنامه ذهنآگاهی تحصیلی، مقیاس ترس از شفقت به خود (Gilbert et al., 2011)، مقیاس خردورزی تحصیلی و مقیاس هسته ارزشیابی خود (Judge et al., 2003) بود. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها بیانگر آن بود که مدل با برازش مناسبی مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج مدل نشان داد که ذهن آگاهی تحصیلی، ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در درگیری تحصیلی اثر مستقیم و معناداری داشتهاند. همچنین نتایج نشان داد که ذهن آگاهی تحصیلی با میانجیگری ترس از شفقت به خود، خردورزی تحصیلی و هسته ارزشیابی خود در درگیری تحصیلی اثر معناداری داشته است. در این پژوهش، اثر متغیرهای بیانشده در درگیری تحصیلی دانشجویان تأیید شد. این نتایج نشاندهندۀ اهمیت پرداختن به این چهار متغیر در جهت تبیین درگیری تحصیلی است.
ابوالقاسم یعقوبی؛ فرشته مطهری فر؛ محیا حسینی
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خودارزشیابی مرکزی و سرمایههای تحولی با مشارکت تحصیلی و نقش میانجی کمکطلبی تحصیلی انجام شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. گروه نمونه که شامل 387 نفر بود با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. و به پرسشنامه سرمایههای ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خودارزشیابی مرکزی و سرمایههای تحولی با مشارکت تحصیلی و نقش میانجی کمکطلبی تحصیلی انجام شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. گروه نمونه که شامل 387 نفر بود با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. و به پرسشنامه سرمایههای تحولی (موسسه پژوهشی مینه-سوتا، 2005) ، پرسشنامه خودارزشیابی مرکزی(جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه کمکخواهی تحصیلی(قدم پوروسرمد، 1385) و پرسشنامه مشارکت تحصیلی (شافلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، خودارزشیابی مرکزی و سرمایههای تحولی با بعد پذیرش کمکطلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و با بعد اجتنابی کمکطلبی رابطه منفی و معناداری دارند. بین بعد پذیرش کمکطلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین بعد اجتنابی کمکطلبی و مشارکت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بعد پذیرش کمک-طلبی تحصیلی و بعد اجتنابی کمکطلبی تحصیلی در ارتباط بین خودارزشیابی و مشارکت تحصیلی و سرمایههای تحولی و مشارکت تحصیلی نقش واسطه ای معناداری دارند. بر اساس این یافته میتوان اینگونه استنتاج کرد که با تقویت سرمایههای تحولی درونی و بیرونی و خودارزشیابی مرکزی فرد، بعد پذیرش کمکطلبی افزایش و بعد اجتنابی آن کاهش مییابد. این عوامل میتوانند در تعامل با یکدیگر مشارکت و درگیری تحصیلی افراد را نیز افزایش دهند.
ابوالقاسم یعقوبی؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ شمسی شمشیری
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی با مؤلفههای احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1394-1395 به تعداد 7529 نفر و نمونه پژوهش شامل 367 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی با مؤلفههای احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1394-1395 به تعداد 7529 نفر و نمونه پژوهش شامل 367 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب شدند. از پرسشنامههای سبک دلبستگی بزرگسال کولیینز و رید، احساس ذهنی بهزیستی دینر و واتسون و خلاقیت هیجانی آوریل به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. دادهها پس از جمعآوری براساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار منفی وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن با خلاقیت هیجانی و مؤلفههای آن رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با مؤلفه آمادگی هیجانی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اجتنابی با مؤلفه بداعت رابطه معنادار منفی نشان داده شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک دلبستگی دانشجویان مجموعا 11/0 از نمرات احساس ذهنی بهزیستی و 27/0 درصد از نمرات خلاقیت هیجانی را پیشبینی میکند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت نقش سبک دلبستگی در احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی دانشجویان بود. واژههای کلیدی: سبک دلبستگی، احساس ذهنی بهزیستی، خلاقیت هیجانی، آمادگی هیجانی، بداعت
روانشناسی یادگیری
ابوالقاسم یعقوبی؛ حسین نادری پور؛ مسیب یارمحمدی واصل؛ حسین محققی
چکیده
ارتقاء بهزیستی روانشناختی یکی از وظایف مهم برای مدیران و متخصصان نظام آموزشی است. بهزیستی روانشناختی همواره در محیطهای علمی مورد توجه روانشناسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهنآگاهی، نیاز به شناخت و سرمایههای روانشناختی در دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعۀ آماری ...
بیشتر
ارتقاء بهزیستی روانشناختی یکی از وظایف مهم برای مدیران و متخصصان نظام آموزشی است. بهزیستی روانشناختی همواره در محیطهای علمی مورد توجه روانشناسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس ذهنآگاهی، نیاز به شناخت و سرمایههای روانشناختی در دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا همدان در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه آماری با استفاده از جدول برآورد کرجسی و مورگان به تعداد 375 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای مقیاس ذهنآگاهی براون و رایان، مقیاس نیاز به شناخت کاسیوپو، پتی و کائو، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه سرمایههای روانشناختی لوتانز بود. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سرمایههای روانشناختی (001/0>P؛ 730/0=R)، نیاز به شناخت (001/0>P؛ 505/0=R) و ذهنآگاهی (001/0>P؛ 382/0=R) همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. در ضمن ذهنآگاهی، سرمایه روانشناختی و نیاز به شناخت 56 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین میکنند. با توجه به اینکه متغیرهای ذهنآگاهی، نیاز به شناخت و سرمایههای روانشناختی پیشبینی کنندههای معناداری برای بهزیستی روانشناختی هستند، میتوان با ایجاد و ارتقاء چنین ظرفیتهایی بهزیستی روانشناختی دانشجویان را بهبود بخشید.
ابوالقاسم یعقوبی؛ طیبیه بیات
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تأثیر آموزش حالات ذهنی بر قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایهی پنجم ابتدایی شهر همدان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر پایهی پنجم ابتدایی سال تحصیلی 94-1393 تشکیل میدادند که از میان کلیهی دانش آموزان 75 دانشآموز از ناحیه 2 آموزشوپرورش ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تأثیر آموزش حالات ذهنی بر قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر پایهی پنجم ابتدایی شهر همدان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر پایهی پنجم ابتدایی سال تحصیلی 94-1393 تشکیل میدادند که از میان کلیهی دانش آموزان 75 دانشآموز از ناحیه 2 آموزشوپرورش شهر همدان بهصورت نمونه دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل بهصورت تصادفی جایگزین شدند. آموزش حالات ذهنی برای گروه آزمایش در دوازده جلسه سیدقیقهای به مدت دو ماه به مرحله اجرا درآمد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه قضاوت اخلاقی سینها و وارما (1998) بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرا گرفت. مقدار اتا در این پژوهش 66 درصد بود که نشاندهنده تأثیر قوی آموزش حالات ذهنی بر افزایش قضاوت اخلاقی بود. با توجه به اینکه فرضیه اصلی پژوهش به بررسی تأثیر آموزش حالات ذهنی میپردازد نتایج حاصله گویای این واقعیت است که قضاوت اخلاقی تحت تأثیر حالات ذهنی میباشد؛ طوری که این آموزشها توانسته قضاوت اخلاقی را ارتقاء دهد.
کامران گنجی؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ رضا لطفعلی
دوره 9، شماره 27 ، فروردین 1392، ، صفحه 2-26
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درسهای فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارتهای پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. دادهها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که دانشآموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاسهای آن باتوجه به نمرههای پیشآزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانشآموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارتهای تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانشآموزان رشتههای الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
خسرو رشید؛ ابوالقاسم یعقوبی
چکیده
پرسش شفاهی کلاسی بخش جدا نشدنی فرایند آموزش کلاسی است و در شکل مناسب آن می تواند اثرات خوبی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر شیوه ی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس انجام شد. 25 کلاس درس ریاضی پسرانه سال اول مقطع متوسطه مدارس روزانه دولتی پسرانه پنج منطقه شهر تهران که ...
بیشتر
پرسش شفاهی کلاسی بخش جدا نشدنی فرایند آموزش کلاسی است و در شکل مناسب آن می تواند اثرات خوبی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشد. این پژوهش برای بررسی تأثیر شیوه ی طرح پرسش شفاهی کلاسی بر یادگیری درس ریاضی و علاقه دانش آموزان به این درس انجام شد. 25 کلاس درس ریاضی پسرانه سال اول مقطع متوسطه مدارس روزانه دولتی پسرانه پنج منطقه شهر تهران که توسط 5 آموزگار (هر آموزگار 5 کلاس) اداره می شدند، مورد بررسی قرار گرفت. به آموزگاران آموزش داده شد که 4 روش مختلف پرسش شفاهی کلاسی را در 4 کلاس مختلف به کار برند و در یکی از کلاس ها نیزبه عنوان گروه گواه از پرسش شفاهی کلاسی استفاده نکنند. 4 روش به کار برده شده عبارت بودند از: 1- طرح پرسش های با سطح شناختی بالاتر از دانش. 2- اصلاح پاسخ دانش آموزان و دادن بازخورد به آنان. 3- انتخاب پاسخگو پس از طرح سؤال و دادن زمان فکر کردن برای پاسخگویی. 4- پرسش شفاهی کلاسی بدون کاربرد سه روش پیشین. پس از 10 جلسه اجرای این روش های آموزشی، آزمون ریاضی و پرسشنامه علاقه سنج اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که هرگاه پرسشی مطرح شود و پس از 5 ثانیه فرصت فکر کردن به همه دانش آموزان داده شود و سپس یکی از آنان به صورت تصادفی برای پاسخ دادن انتخاب شود و به او نیز 5 ثانیه فرصت پاسخگویی داده شود، میزان یادگیری دانش آموزان به طور معناداری بیشتر از دانش آموزانی است که در آن پاسخگو پیش از طرح پرسش انتخاب می شود یا از پرسش شفاهی کلاسی استفاده نمی شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نمره ریاضی تمامی گروه های آزمایشی بیشتر از گروه گواه بود، اگرچه این تفاوت ها در سطح 95% معنی دار نبودند. همچنین بین میزان علاقه دانش آموزان گروه های بدون پرسش کلاسی و نحوه انتخاب پاسخگو نسبت به درس ریاضی تفاوت معناداری دیده شد. روش پرسش شفاهی کلاسی در صورتی که به درستی اجرا شود می تواند اثرات مطلوبی بر یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به درس ریاضی داشته باشد.