ذبیح پیرانی؛ علی رضا فقیهی؛ سید علی موسوی
چکیده
هنجار غالب ارزیابی نظام آموزشی در کشورمان در سطوح مختلف، برای موفقیت تحصیلی صرفاً نمره است. از اینرو، واکاوی درک کنشگران مختلف درگیر از مفهوم موفقیت تحصیلی در کنار این نگاه ضروری است. پژوهش حاضر با روش کیفی پدیدارشناختی در پی فهمی از این مفهوم بود. روش گردآوری اطلاعات و نمونهگیری به ترتیب مصاحبههای نیمه ساختاریافته و هدفمند بود ...
بیشتر
هنجار غالب ارزیابی نظام آموزشی در کشورمان در سطوح مختلف، برای موفقیت تحصیلی صرفاً نمره است. از اینرو، واکاوی درک کنشگران مختلف درگیر از مفهوم موفقیت تحصیلی در کنار این نگاه ضروری است. پژوهش حاضر با روش کیفی پدیدارشناختی در پی فهمی از این مفهوم بود. روش گردآوری اطلاعات و نمونهگیری به ترتیب مصاحبههای نیمه ساختاریافته و هدفمند بود و بنابر بر قاعده رایج "اشباع نظری" در روشهای کیفی، حجم نمونه با دانشآموزان، اولیاء و معلّمان تا 23 مصاحبه ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از الگوی چند مرحلهای کولایزی استفاده شد. تمامی دادههای مرتبط در قالب مقولات فرعی، اصلی/کلان و محوری سازماندهی شدند. بر این اساس 61 مفهوم فرعی، 5 مقوله اصلی(دانشآموزان)، 3 مقوله (اولیاء) و 4 مقوله (معلّمان) حاصل شدند. واکاوی تجربههای زیسته این کنشگران با تضاد دیدگاهها و برخی شباهتها همراه بودند. «موفقیت در کنکور»، «نمره» و «شغلگزینی» از جمله شباهتها و تأکید بر «موفقیتهای چندگانه»، «جایگاه خانواده»، «تأکید صرف بر نتیجه کنکور» و «الگوی رشته تجربی» نیز حاکی از برخی تفاوت دیدگاهها بودند. تجربه زیسته دانشآموزان در درک موفقیت تحصیلی ناظر بر موفقیتهای متکثرتر، در نزد اولیاء به موفقیتهای میانیتر مانند سربلندی خانواده محدود و از نظر معلمین، تقلیل موفقیت تحصیلی به نتیجه محض کنکور خاصه رشته تجربی بود. بنابر مجموع یافتهها، میتوان گفت دیدگاه تقلیلگرایی موفقیت تحصیلی در نزد معلّمان بیشترین و برای دانشآموزان کمترین بود و مابین این دو، دیدگاه اولیاء به چشم میخورد. دیگر اینکه تجارب معلمین با رویه غالب نظام کنکور که صرفاً رتبه ملاک موفقیت تحصیلی است قرابت بیشتری دارد.