فاطمه رشیدی پور؛ امید شکری؛ جلیل فتح آبادی؛ حسین پورشهریار
چکیده
اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیدهاند با توسعة مدلهای نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روانشناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربهگرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهشهای کمی، بهطور مسلم در فرایند توسعة برنامههای آموزشی برای تقویت ...
بیشتر
اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیدهاند با توسعة مدلهای نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روانشناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربهگرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهشهای کمی، بهطور مسلم در فرایند توسعة برنامههای آموزشی برای تقویت مواضع انگیزشی دانشآموزان از فهم عمیق و همهجانبة رفتارهای بازدارندة سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور آنها بازماندهاند؛ بنابراین، محققان در این پژوهش کوشیدند با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی به این سؤال پاسخ دهند که اهمّ عناصر پیشایندی نقصان انگیزشِ دانشآموزان ایرانی کدامند. برای این منظور، از بین دانشآموزان شهر ری در استان تهران تا حد رسیدن به اشباع اطلاعات، 50 دانشآموز در پایههای تحصیلی هفتم و هشتم انتخاب و در قالب 12 گروه کانونی 4 تا 5 نفره با آنها مصاحبه شد. پس از ضبط و بازنویسی مصاحبهها، دادههای موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. از تحلیل دادههای به دست آمده هشت مضمون اصلی شامل ارتباط ادراکشده با زندگی، خودباوری تحصیلی، احساس کنترل و اجبار شدید، روابط صمیمانه، ادراک بیانصافی، عدم علاقه و توجه به درس، خودتنظیمی و تجربه هیجانات در کلاس درس، استخراج شدند. درمجموع، نتایج مطالعة حاضر ضمن همراستایی با زوایای فکری مدل جامع طراحی انگیزشی کلر، شواهدی تکمیلی در دفاع از نقش تفسیری عنصر اطلاعاتی هیجان، در پیشبینی نقصان انگیزشی یادگیرندگان ایرانی فراهم کرد. علاوه بر این، نتایج مطالعة حاضر نشان داد که بهبود مدل رفتار رابطة بینفردی دانشآموز/معلم/ والد با تأکید بر درک و بهبود تجارب هیجانی یادگیرندگان مؤثرترین راه بهبود نیمرخ انگیزشی آنها تلقی میشود.