صفیه جانباز لیلی؛ فرشته گل پرور؛ عباس صادقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجانهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم بر اساس رویکرد توانایی محور انجام شد. روش پژوهش از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه شهرستان لنگرود به تعداد 600 نفر در سال تحصیلی 99-98 ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجانهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم بر اساس رویکرد توانایی محور انجام شد. روش پژوهش از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه شهرستان لنگرود به تعداد 600 نفر در سال تحصیلی 99-98 بودند. از این جامعه، تعداد 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی شده به عنوان آزمودنی های گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. از پرسشنامه های هیجان های تحصیلی پکران(2005) و تاب آوری کانر دیوید سون (2003) برای جمع آوری اطلاعات پژوهشی استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش در 12 جلسه 70 دقیقه ای مهارت های حل مسأله و ارتباط در کلاس را آموزش دیدند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های حل مسأله و ارتباط در کلاس بر هیجان های تحصیلی منفی و مثبت دانش آموزان گروه آزمایش اثرات متفاوت دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که چگونه با استفاده از آموزش مهارت های مختلف نظیر حل مسأله در شرایط چالش برانگیز مدرسه ای و تعامل کارآمدتر با معلمان و همسالان، می توان بر بعد هیجانی آموزش و یادگیری کلاس تأثیر گذاشت.
لیلا ذوقی؛ ابوالفضل گودرزی؛ مریم رجبی نژاد
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی بازیهای آموزشی-ورزشی و حرکات ریتمیک بر مهارتهای ریاضی دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی اول دبستان بود. روش انجام پژوهش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر پایه اول ابتدایی دچار اختلال یادگیری ریاضی منطقه کهریزک تهران بود که 30 نفر به عنوان نمونه آماری به شیوه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی بازیهای آموزشی-ورزشی و حرکات ریتمیک بر مهارتهای ریاضی دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی اول دبستان بود. روش انجام پژوهش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر پایه اول ابتدایی دچار اختلال یادگیری ریاضی منطقه کهریزک تهران بود که 30 نفر به عنوان نمونه آماری به شیوه تصادفی خوشهای چند مرحلهای به دو گروه 15نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای یکسان سازی گروهها از آزمون هوش وکسلر استفاده شد. گروه آزمایش به مدت10جلسه 60دقیقهای در بازیهای آموزشی-ورزشی و حرکات ریتمیک شرکت کردند. از هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله، آزمون ریاضی ایران کیمت جهت تعیین میزان اختلال یادگیری اخذ شد. پس از تحلیل نتایج با آمار توصیفی و آزمونهای آنکوا و مانکوا نتایج نشان داد؛ میزان یادگیری مهارتهای ریاضی شرکت کنندگان در پژوهش بین گروه آزمایش و کنترل پس از بازیهای آموزشی-ورزشی، در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین مهارتهای ریاضی درک مفاهیم اساسی (محتوا)، عملیات و کاربرد (حل مسئله) دانشآموزان دختر اول دبستان دارای اختلال یادگیری ریاضی بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از بازیهای آموزشی-ورزشی، در سطح 05/0 تفاوت معناداری حاصل شد. در نتیجه میتوان اذعان داشت تغییرات و بهبود گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، ناشی از شرکت در بازیهای آموزشی-ورزشی بوده است. بنابراین از بازیهای آموزشی-ورزشی و تمرینات ریتمیک میتوان بعنوان یک روش غیرتهاجمی و غیردارویی که تاثیر مثبتی در کاهش اختلال یادگیری کودکان دارد، برای اصلاح و درمان کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی بهره برد.
سعید مذبوحی؛ فاطمه تلافی داریانی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از موک بر یادگیری و یادداری در آموزش قرآن کریم پایه نهم متوسطه در مدرسه دخترانه فضیلت منطقه 2 انجام شد. هدف تحقیق، کاربردی و روش آن به صورت آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر مقطع نهم متوسطه مدرسه فضیلت واقع در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم نمونه شامل 50 نفر از دانشآموزان ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از موک بر یادگیری و یادداری در آموزش قرآن کریم پایه نهم متوسطه در مدرسه دخترانه فضیلت منطقه 2 انجام شد. هدف تحقیق، کاربردی و روش آن به صورت آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر مقطع نهم متوسطه مدرسه فضیلت واقع در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم نمونه شامل 50 نفر از دانشآموزان فوق بود (25 نفر شامل گروهی که رویکرد آموزشی موک را دریافت کردند و 25 نفر شامل گروهی که رویکرد آموزشی سنتی را از قبل دریافت کرده بودند). برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محق ساخته یادگیری و یادداری دارای 10 عبارت در مقیاس 5 درجهای لیکرت با ضریب آلفای 79/0 و 77/0 و همچنین برگزاری 10 جلسه دوره آموزش قرآن به شیوه موک بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون کولموگروفاسمیرنف و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش قرآن کریم بر اساس موک بر یادگیری و یادداری دانشآموزان دوره متوسطه تاثیر دارد.
لیلا زمانی کوخالو؛ مژگان سپاه منصور؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی
چکیده
این پژوهش با هدف، تعیین اثربخشی آموزش صلح، بر روابط بینفردی وانگیزهتحصیلی دانشآموزان، بهروش نیمهتجربی با طرح پیش آزمون- پسآزمون با در نظرگرفتن گروه کنترل وپیگیری یکماهه انجام شد. جامعهآماری پژوهش، کلیه دانش-آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 19، آموزش وپرورش شهرتهران ، درسالتحصیلی 99-98 ، به تعداد بالغ بر5901 نفر بود. ...
بیشتر
این پژوهش با هدف، تعیین اثربخشی آموزش صلح، بر روابط بینفردی وانگیزهتحصیلی دانشآموزان، بهروش نیمهتجربی با طرح پیش آزمون- پسآزمون با در نظرگرفتن گروه کنترل وپیگیری یکماهه انجام شد. جامعهآماری پژوهش، کلیه دانش-آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 19، آموزش وپرورش شهرتهران ، درسالتحصیلی 99-98 ، به تعداد بالغ بر5901 نفر بود. حجم نمونه آماری پژوهش،40 نفر دانشآموز دورهاول متوسطه بود که بهروش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها، بخش ارزیابی روابط بینفردی و انگیزهتحصیلی ازپرسشنامه شایستگی تحصیلی(ACES)، الیوت ودیپرنا (1999) بود. پس ازاجرای پیشآزمون، گروه آزمایش طی8 جلسه90 دقیقهای بهصورت پیدرپی، براساس پروتکل آموزش صلح محقق ساخته، تحت آموزشصلح قرارگرفته وگروه کنترل، هیچگونه آموزشی دراین زمینه دریافت نکردند. درانتها، هردوگروه درمعرض آزمون ارزیابی روابط بینفردی و انگیزهتحصیلی قرارگرفتند(پسآزمون). پس از گذشت یک ماه مجدداً هر دو گروه درمعرض همان آزمون قرارگرفتند(پیگیری). دادهها بهروش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. تحلیل واریانس نشان داد که آموزش صلح 57 درصد تغییرات واریانس نمرات مهارتهای بینفردی و1/46 درصد تغییرات واریانس نمرات انگیزهتحصیلی را تبیین میکند؛ بنابراین میتوان گفت آموزش صلح در افزایش مهارتهای بینفردی و انگیزه-تحصیلی دانشآموزان مؤثر بوده است. و این تأث یر پس از مرحله پیگیری پایدار مانده است(01/0 p<). نتایج این پژوهش حاکی ازضرورت یادگیری چگونه باهم زیستن است. آموزشصلح باتأثیرگذاری مثبت بر روابط بینفردی وانگیزهتحصیلی دانشآموزان، موجب بهبود روابط بینفردی دانشآموزان درمدرسه و افزایش انگیزه به تحصیل درآنان میگردد.