روانشناسی یادگیری
طاهره محبوبیان؛ فریبرز نیکدل
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظهی فعال انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی مبتنی بر مدل همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این جامعه، ۳6۰ نفر، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب و به ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظهی فعال انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی مبتنی بر مدل همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این جامعه، ۳6۰ نفر، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب و به پرسشنامهی حافظهی فعال Daneman and Carpenter (1980)، پرسشنامهی اهداف پیشرفت Midgley et al. (1988)، و مقیاس عواطف Watson et al. (1988)، پاسخ دادند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق تحلیل مسیر و روابط واسطهای در مدل پیشنهادی با استفاده از روش بوتاستراپ بررسی شد. یافتههای مربوط به اثرات مستقیم اهداف پیشرفت بر عملکرد حافظه فعال نشان داد اهداف تبحری بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنیدار دارند (۲۵/۰=ß، ۰۰۱/۰p=) و اثرات مستقیم اهداف عملکردی و اهداف اجتنابی بر عملکرد حافظهی فعال معنیدار نبود. همچنین یافتهها نشان دادند عاطفه منفی بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنادار دارد (۱۴/۰-=ß، ۰۱/۰p=) اما اثر مستقیم عاطفه مثبت بر عملکرد حافظه معنادار نبود. یافتههای مربوط به روابط غیرمستقیم نیز نشان داد اهداف تبحری و اهداف اجتنابی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظهی اثر غیرمستقیم معنیدار دارند اما اثر غیرمستقیم اهداف عملکردی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظهی معنیدار نبود. درنهایت نتایج نشان داد مدل پیشنهادی با دادهها برازش دارد؛ بنابراین اهداف تبحری و اجتنابی باواسطهی عواطف بر عملکرد حافظهی فعال اثر غیرمستقیم دارند و با توجه به نقش میانجی عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظه فعال، پیشنهاد میشود برای بهبود عملکرد حافظه فعال، به نوع هدفی که افراد برمیگزینند و عواطف متأثر از آن، توجه بیشتری معطوف شود.
روانشناسی یادگیری
ملیحه حکمتیان؛ ناصر نوشادی؛ فریبرز نیکدل
چکیده
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی دلزدگی تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی بر اساس متغیرهای ساختار کلاس، کیفیت تدریس و حمایت عاطفی معلم بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر کلاس نهم متوسطه شهرشیراز در سال تحصیلی 96- 1395 بود. نمونه آماری به تعداد 379 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. روش پژوهش توصیفی- همبستگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی دلزدگی تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی بر اساس متغیرهای ساختار کلاس، کیفیت تدریس و حمایت عاطفی معلم بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر کلاس نهم متوسطه شهرشیراز در سال تحصیلی 96- 1395 بود. نمونه آماری به تعداد 379 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع پیشبینی بود. برای جمع آوری دادههای مورد نیاز از مقیاسهای دلزدگی تحصیلی (پکران و همکاران ، 2005)، کیفیت تدریس کریاکیدز و همکاران (2000)، حمایت عاطفی معلم ساکیز (2007) و ساختار کلاس الیوت و چرچ (2001) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss استفاده بهعمل آمد.نتایج نشان دادند که ابعاد ساختارکلاس (جذابیت تکلیف، مرجعیت و سخت گیری در ارزشیابی) توانایی پیش بینی کنندگی منفی و معناداری برای دلزدگی تحصیلی داشتند. دیگر یافته ها حاکی از این بود که بین کیفیت تدریس و حمایت عاطفی معلم با دلزدگی تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی رابطه منفی و معنی داری وجود داشت.
فریبرز نیکدل؛ مریم دهقان؛ ناصر نوشادی
چکیده
تأکید بر ارزشهای اخلاقی بهویژه حمایت از رفتارهای اخلاقی در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است. هدف این پژوهش، بررسی اثر واسطهای استدلال اخلاقی در رابطهی خودپنداره و فراشناخت اخلاقی (متغیرهای پیشبین) و رفتار اخلاقی (متغیر ملاک) دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر شیراز بود. برای این منظور ۳۰۰ دانشآموز با استفاده از ...
بیشتر
تأکید بر ارزشهای اخلاقی بهویژه حمایت از رفتارهای اخلاقی در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است. هدف این پژوهش، بررسی اثر واسطهای استدلال اخلاقی در رابطهی خودپنداره و فراشناخت اخلاقی (متغیرهای پیشبین) و رفتار اخلاقی (متغیر ملاک) دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر شیراز بود. برای این منظور ۳۰۰ دانشآموز با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامهی فرااخلاق سوانسون و هیل (۱۹۹۳)، سیاهه رفتار اخلاقی سوانسون و هیل (۱۹۹۳)، آزمون رشد استدلال اخلاقی معنوی پور (۱۳۹۰) و آزمون خودپنداره راجرز (-۱۹۷۵) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و بر اساس روش بارون و کنی (۱۹۸۶) تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها نشان داد خودپنداره (۴۲/۰-=β، 01/0P< ) و فراشناخت اخلاقی (18/0=β، 01/0P< ) بر استدلال اخلاقی اثر مستقیم دارند. همچنین خودپنداره و فراشناخت اخلاقی از طریق واسطهگری استدلال اخلاقی بر رفتار اخلاقی اثر غیرمستقیم دارند. استدلال اخلاقی بهصورت مثبت رفتار اخلاقی را پیشبینی میکند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استدلال اخلاقی در رابطه بین خودپنداره و فراشناخت اخلاقی با رفتار اخلاقی نقش واسطهای دارد.