حجت دهقانزاده؛ حسین دهقانزاده
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی نرمافزارهای آموزشی علوم تجربی پایه سوم ابتدائی بر اساس عوامل انگیزش درونی انجام شد. برای رسیدن به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا استفاده شد. همچنین برای به دست آوردن اطلاعات و دادههای پژوهش از پرسشنامه انگیزش درونی مالون شامل مؤلفههای چالش، کنجکاوی، کنترل و فانتزی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی نرمافزارهای آموزشی علوم تجربی پایه سوم ابتدائی بر اساس عوامل انگیزش درونی انجام شد. برای رسیدن به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا استفاده شد. همچنین برای به دست آوردن اطلاعات و دادههای پژوهش از پرسشنامه انگیزش درونی مالون شامل مؤلفههای چالش، کنجکاوی، کنترل و فانتزی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نرمافزارهای آموزشی درس علوم تجربی پایه سوم ابتدائی موجود در بازار در سال 1395-94 بود که کل جامعه بهعنوان نمونه انتخاب شدند. یافتههای پژوهش نشان داد نرمافزارهای میشا و کوشا، رهپویان دانش و دبیردسا از لحاظ انگیزش درونی در یک مؤلفه (کنجکاوی) در دامنه نسبتاً مطلوب قرار دارند و در سه مؤلفه دیگر در سطح نامطلوب میباشند؛ درحالیکه سایر نرمافزارهای آموزشی گروه خوارزمی، نکته به نکته و لوح دانش در هر 4 مؤلفه، در سطح نامطلوبی قرار دارند. بهطورکلی هیچیک از شرکتهای تولیدکنندۀ نرمافزارهای آموزشی به انگیزش درونی در سطح مطلوب نپرداختهاند. با توجه به نقش انگیزش بهویژه انگیزش درونی در یادگیری و همچنین با توجه به اینکه تولید چند رسانهایهای آموزشی در موضوعات و مقاطع مختلف روزبهروز در حال افزایش هستند، پیشنهاد میشود شرکتهای تولیدکننده نرمافزارهای آموزشی در تحلیل محتوای نرمافزارهای موجود و طراحی نرمافزارهای جدید به مؤلفههای انگیزش درونی توجه بیشتری داشته باشند.
حجت دهقانزاده؛ حسین دهقانزاده؛ داریوش نوروزی؛ محمد حسن امیرتیموری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسهی میزان اثربخشی الگوهای طراحی آموزشی رایگلوث و گانیه با همدیگر و با روش مرسوم در یادگیری درس حرفه وفن سوم راهنمائی بود. برای رسیدن به این هدف از روش شبهآزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه این پژوهش تمامی دانشآموزان سوم راهنمائی پسر شهرستان قدس و نمونه آن 59 نفر از این جامعه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، مقایسهی میزان اثربخشی الگوهای طراحی آموزشی رایگلوث و گانیه با همدیگر و با روش مرسوم در یادگیری درس حرفه وفن سوم راهنمائی بود. برای رسیدن به این هدف از روش شبهآزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه این پژوهش تمامی دانشآموزان سوم راهنمائی پسر شهرستان قدس و نمونه آن 59 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و در سه گروه گواه، گروه الگوی طراحی آموزشی گانیه و گروه الگوی طراحی آموزشی رایگلوث قرار گرفتند. برای هر سه گروه پیشآزمون، پسآزمون و آزمون یادداری اجرا شد. برای تحلیل دادهها در بخش آمار توصیفی، شاخصهایی نظیر میانگین و انحراف استاندارد نمرات، محاسبه شد و در بخش آمار استتنباطی و برای بررسی فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که تفاوت بین گروههای آموزش مرسوم و الگوهای طراحی آموزشی رایگلوث و گانیه در سطح معناداری 95درصد معنادار میباشد ولی بین الگوهای طراحی آموزشی گانیه و رایگلوث تفاوت معناداری مشاهده نشد.