دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Designing and Validity of Apprenticeship Educational Model based on Cognitive Student-Teacher Theory in Farhangian Universityطراحی و اعتبار یابی الگوی آموزشی کارورزی بر اساس نظریه استاد شاگردی شناختی برای اجرای درس کارورزی در دانشگاه فرهنگیان1301194210.22054/jep.2020.22602.1835FAحجت اللهالماسیدکتری تخصصی رشتۀ تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران ( نویسنده مسئول) Hojatalmasi53@gmail.comاسماعیلزارعی زوارکیدانشیار گروه تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0003-1273-0708علیدلاوراستادممتاز گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0001-5922-3119محمد رضانیلی احمد آبادیدانشیار گروه تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0001-9245-1420Journal Article20170617This research intends to recognize components and scope of apprenticeship Educational Model based on cognitive Student-Teacher theory in order to perform apprenticeship courses in Farhangian University. The research method is a mixed method from exploring plan type. Statistical society included experts in Farhangian University and, written and electronic documents and resources. In qualitative step, written and electronic documents were elected by purposive sampling plus 12 experts from Farhangian University. In quantities step, 30 experts were elected from Farhangian University and Allameh Tabataba'i University. Data collection in qualitative step was performed by semi-structured interview and content analysis from domestic and foreign databases and documents and in qualitative step it was done through a self-administered questionnaire. Analysis of obtained data from qualitative interview was done by using an inductive content analysis and it was performed in quantity step by inferential and descriptive statistical methods. Results of the research led in recognition and selecting six main components which are mental modeling, scaffolding, and interaction, creating contemplative situation, professional reflection and discovery. Results of the research show that validity of apprenticeship educational model is high and in desirable level in experts’ viewpoint.هدف: هدف از این پژوهش شناسایی الگوی آموزشی کارورزی بر اساس نظریۀ استاد شاگردی شناختی برای اجرای دورههای کارورزی در دانشگاه فرهنگیان است. در این پژوهش از روش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی و جامعه آماری شامل متخصصین دانشگاه فرهنگیان و اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی بوده است. نمونهها در بخش کیفی بر اساس نمونهگیری هدفمند، تعداد 12 نفر از متخصصین دانشگاه فرهنگیان و منابع مکتوب و الکترونیکی مرتبط انتخاب و در بخش کمی تعداد 30 نفر از متخصصین دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه علامه طباطبائی مشخص شدند. جمعآوری دادهها در بخش کیفی با استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوا و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از مصاحبه کیفی نیز با استفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی و در بخش کمی با استفاده روشهای آماری توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج پژوهش به شناسایی و انتخاب شش مؤلفۀ اصلی به شرح؛ مدلسازی ذهنی، داربستزنی، کنش تعاملی، ایجاد موقعیت اندیشه ورزانه، تأمل حرفهای و کشف منجر گردید. همچنین هشت زیرمقوله برای مقولات اصلی استخراج شدند که عبارتاند از: شناسایی و تعریف مسئله، طراحی محیط یادگیری، اجرای واحد یادگیری، اشتراکگذاری تجارب یادگیری، بازاندیشی، ایده پروری، اصلاح و اجرای واحد یادگیری و گزارش یافتهها. برای اجرای الگوی استخراجشده بیستویک اقدام اجرایی پیشنهاد شده است. نتایج پژوهش در بخش کمی بیانگر این است که از دیدگاه متخصصان میزان اعتبار الگوی آموزشی کارورزی در سطح بالا و کاملاً مطلوبی قرار دارد.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621evaluating social problem solving and psychological capital
model on academic burnout through mediating academic consciousness and academic help seekingارزیابی مدل نقش مهارت حل مسأله اجتماعی و سرمایه روانشناختی برفرسودگی تحصیلی با میانجیگری وجدان تحصیلی و کمکطلبی تحصیلی31561194310.22054/jep.2020.23927.1898FAشهابفطیندانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه علوم و تحقیقات، تهران، ایران (نویسنده مسئول)سیمینحسینیاناستاد گروه مشاوره، دانشگاه الزهراء، تهران، ایرانعلی اصغراصغر نژاد فریداستادیار گروه روانشناسی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانخدیجهابوالمعالی الحسینیدانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران، ایران0000-0002-9714-1816Journal Article20170801The aim of this research is to assess the model of academic burnout based on social problem-solving skills, psychological capital, academic conscience, and seeking academic help as well as determine the proposed theoretical model fit with the real data. This study is a descriptive-correlational research with an emphasis on possible causal relationships based on structural equation modeling. The population included senior high school students studying science in their fourth year in the first district of Ardabil during 2016-2017 school year. We used proportional stratified random sampling. The sample size was determined to be 291 participants using Morgan Table. The instruments included “Salmela-Aro and Naatanen’s Academic Burnout Questionnaire”, “D'Zurilla and Nezu’s Social Problem-solving Skills Inventory”, “Luthans’s Psychological Capital Questionnaire”, “Ilroy and Bunting’s Academic Conscience Questionnaire” and “Ryan and Pintrich’s Academic Help-Seeking Scale”. The results consistent with the hypotheses showed that adaptive social problem-solving skills had negative effect on academic burnout. Maladaptive social problem-solving skills and psychological capital had positive effect on academic burnout. In addition, the negative effect of seeking academic help as a mediator in the relationship between adaptive social problem-solving skills and academic burnout was confirmed. Furthermore, the positive effect of seeking academic help as a mediator in the relationship between maladaptive social problem-solving skills and academic burnout was confirmed. Academic conscience, as the mediator between psychological capital and academic burnout, was found to have an indirect and negative effect. And finally, the model with the experimental data from the study has a good fit.هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس متغیرهای حل مساله اجتماعی، سرمایه روانشناختی، وجدان تحصیلی و کمکطلبی تحصیلی و تعیین تناسب مدل نظری ارائه شده با دادههای واقعی بود. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی با تاکید بر روابط علّی ممکن بر پایه مدلیابی معادلات ساختاری انجام یافته است. جامعهی آماری را دانشآموزان چهارم رشته علوم تجربی ناحیه یک اردبیل در سال تحصیلی 96-95 تشکیل میدادند. برای نمونهگیری در گام اول از روش خوشهای و در گام دوم از روش تصادفی طبقهای نسبتی استفاده شده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 291 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو و ناتانن، حل مساله اجتماعی دیزوریلا و نزو، سرمایه روانشناختی لوتانز، وجدان تحصیلی ایلروی و بانتیک و کمک طلبی ریان و پنتریچ بودند. نتایج تحقیق همسو با فرضیهها نشان داد مهارت حل مساله اجتماعی سازگارانه و سرمایه روانشناختی بر فرسودگی تحصیلی اثر منفی دارند . حل مساله اجتماعی ناسازگارانه بر فرسودگی تحصیلی اثر مثبت دارد. علاوه بر اینها، کمکطلبی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین حل مساله اجتماعی سازگارانه و فرسودگی تحصیلی نیز اثر منفی آن به تایید رسید. همچنین کمکطلبی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین حل مساله اجتماعی ناسازگارانه و فرسودگی تحصیلی نیز اثر مثبت آن به تایید رسید. وجدان تحصیلی هم که متغیر میانجی بین سرمایه روانشناختی و فرسودگی تحصیلی بود، اثر منفی آن به تایید شد. در نهایت، با محاسبهی شاخصهای برازش معلوم شد مدل مفهومی از برازش مناسبی برخوردار است.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621The Effect of Emotion Reading Training based on Social Cognition on the Emotional Functions of Children with Autism Disorderاثربخشی برنامه توانبخشی هیجانی با رویکرد شناخت اجتماعی، بر کارکردهای عاطفی هیجانی دانش آموزان اتیستیک57741194410.22054/jep.2020.52800.3019FAسعیدرضائیاستادیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)0000-0002-9857-4402Journal Article20200604Emotional impairment are an obvious feature of most autistic people. The inability to mind reading is the sum of problems in understanding own and others' moods and emotions, as well as a defect in emotional functioning. The aim of this study was to design emotional reading training to improve the skills of diagnosing, interpreting and applying the emotional states of high-function autistic children. Method: The present study is experimental type, with pre-test, post-test design, and follow-up with control group. The statistical population of this study includes all students with autism, high function, centers, especially autism in Tehran. Of the total target population, 16 high-performance autistic boys who had the criteria to enter the experiment were selected as available samples and randomly assigned to two experimental (8) and control (8) groups. The mind-reading training program was implemented in 14 consecutive training sessions at the April 2 Rehabilitation Center for the experimental group. The computer excitability test was used to assess emotional ability, and the data collected were analyzed using analysis of variance and repeated measurements. Findings: The results showed that the mind-reading training program significantly improved and enhanced emotional functions in the experimental group. Conclusion: Due to the effectiveness of the mind reading program on the emotional functions of autistic people, it is recommended as an intervention method for use in autism rehabilitation centers.مشکل هیجانی از ویژگیهای آشکار اغلب افراد اتیستیک محسوب میشوند. ناتوانی هیجان خوانی مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری و نیز نقص در کارکرد هیجانی است. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش هیجان خوانی به منظور بهبود مهارتهای تشخیص، تفسیر و کاربست حالات هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پسآزمون، پیگیری همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان با اختلال اتیسم عملکرد بالا، مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. از بین کل جامعه هدف، تعداد ۱۶ پسر اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاکهای ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(۸ نفر) و کنترل (۸ نفر) جایگزین شدند. برنامه آموزش ذهن خوانی در ۱۴جلسه آموزشی متوالی در مرکز توانبخشی دوم آوریل، برای گروه آزمایش اجرا شد. از آزمون هیجان خوانی رایانهای برای بررسی توانایی هیجانی استفاده شد و دادههای گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس و و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که برنامه آموزش ذهنخوانی بطور معنیداری (درسطح۱./. p <sub><</sub>) باعث بهبود و تقویت کارکردهای هیجانی در گروه آزمایش شد. باتوجه به اثربخشی برنامه ذهن خوانی بر کارکردهای هیجانی افراد اتیستیک، به عنوان یک روش مداخله ای برای استفاده در مراکز توانبخشی اتیسم پیشنهاد میشود.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Developing a prediction model for the incidence of academic Cheating tendency in students based on academic variablesتدوین مدل پیش بینی گرایش به تقلب در دانشجویان بر اساس متغیرهای تحصیلی75961194510.22054/jep.2020.31112.2261FAافشینافضلیاستادیار گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران (نویسنده مسئول)سید محمد امینقشمیدانشجو کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، همدان، ایرانعلیهندی ورکانهدانشجو کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20180521The purpose of this study was to determine and anticipate academic Cheating in students based on educational satisfaction, academic motivation and Self-handicapping. This research was carried out through descriptive correlational method and the statistical population of this study was 12215 students of Bu-Ali Sinai University. A sample of 300 students was selected. Using cluster sampling method, the clustering of the community based on the college and then its classification based on gender and gender selection were done. The required data were collected using Hartre's Educational Motivation Questionnaire (1981), Jones and Rudolt's academic Self-handicapping (1982), Mohseni's educational satisfaction (2010), and Frasat’s attitude toward academic Cheating (1392). Using multiple linear regression Simultaneously analyzed.The results of the analyzes showed that the variables considered including educational satisfaction and academic motivation and Self-handicapping were in general 15% related to the student's tendency toward academic Cheating (p ) Additionally, academic self-sufficiency alone can predict 39% of the students' academic motivation and 17% of the student's attitudes toward academic Cheating (p = 0.01).Based on these findings, if we want to reduce the amount of counterfeit students' behavior, we have to take steps to increase the student's academic motivation; as Self-handicapping of students decreases, the probability of their tendency toward academic Cheating Will also decrease.هدف این پژوهش تبیین و پیشبینی تقلب تحصیلی در دانشجویان بر اساس متغیرهای تحصیلی شامل رضایت از تحصیل، انگیزش تحصیلی و خودناتوانسازی تحصیلی است. پژوهش با روش توصیفی همبستگی انجام شد و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان به تعداد 12215 نفر بودند. نمونه آماری به حجم 300 نفر انتخاب شد که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای خوشهای، با خوشهبندی جامعه بر اساس دانشکده و سپس طبقهبندی آن بر اساس جنسیت و انتخاب نمونه به نسبت جنسیت انجام گردید. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامههای انگیزش تحصیلی هارتر (1981)، خودناتوانسازی جونز و رودولت (1982)، رضایت از تحصیل محسنی (1389) و نگرش به تقلب تحصیلی فراست (1392) گردآوری و با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه خطی همزمان تحلیل شد. نتایج تحلیلها نشان داد که متغیرهای تحصیلی در نظر گرفته شده، بهطور مجموع به میزان 15 درصد گرایش دانشجویان به تقلب تحصیلی را تبیین مینمایند، علاوه بر این خودناتوانسازی تحصیلی بهتنهایی میتواند به میزان 39 درصد و انگیزش تحصیلی به میزان 17 درصد گرایش دانشجویان را به تقلب تحصیلی پیشبینی کند. بر اساس این یافتهها میتوان گفت که، افزایش انگیزه تحصیل میزان گرایش به تقلب در دانشجویان را کاهش میدهد ، نیز هر چه خودناتوان سازی دانشجویان کاهش یابد، احتمال ،گرایش آنان به تقلب تحصیلی نیز کاهش خواهد یافت.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Predicting Academic Achievement in ADHD Students Based on Family Functionsپیش بینی موفقیت تحصیلی دانشآموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی براساس کارکردهای خانواده و ذهنآگاهی، پذیرش و عمل مادران971151194610.22054/jep.2020.52020.2978FAمرضیهبلالیکارشناسی ارشد مشاوره مدرسه، دانشگاه آزاد واحد رودهن، تهران، ایرانقریدهدوکانه ای فرددانشیار گروه مشاوره، دانشگاه آزاد واحد رودهن، تهران، ایران (نویسنده مسئول)Journal Article20200506The purpose of this study was to predict the academic achievement of ADHD students based on family functions and mindfulness, acceptance, and practice. This study was a descriptive-correlational one. The statistical population of the study consisted of all students of ADHD students referring to the Wall Rehabilitation Center in Karaj city in 1398. The sample size was 300 students who were selected using the available sampling method and Cochran formula. Data were collected using the Academic Success Inventory for College Students (ASICS), Family Assessment Device (FAD), The Five Facet Mindfulness Questionnaire (FFMQ), Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II). Multivariate linear regression was used to analyze the data in SPSS software version 23. The findings showed that the most important predictors of academic achievement were family functioning and mindfulness, acceptance, and practice, respectively. The most important predictors of academic performance in the components of family functions were role, behavior control, and emotional attachment, respectively. Notes can be useful tips for educators and families.مطالعه حاضر با هدف پیش بینی موفقیت تحصیلی دانشآموزان با اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی براساس کارکردهای خانواده و ذهنآگاهی، پذیرش و عمل مادران انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان با اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی مراجعه کننده به مرکز توانبخشی وصال شهرستان کرج و مادرانشان در سال 1398 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه موفقیت تحصیلی ولز (2010)، سنجش عملکرد خانواده (1983)، پرسشنامه ذهنآگاهی بائر (2006)، پرسشنامه پذیرش و عمل باند و همکاران (۲۰11) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در قسمت آمار استنباطی از رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرمافزار spss نسخه 23 استفاده شد. یافتهها نشان داد که مهمترین پیشبینیکننده موفقیت تحصیلی به ترتیب کارکردهای خانواده و ذهنآگاهی، پذیرش و عمل بود. مهمترین پیشبینیکننده موفقیت تحصیلی از مولفههای کارکردهای خانواده به ترتیب نقشها، کنترل رفتار و همراهی عاطفی بود و مهمترین پیشبینیکننده موفقیت تحصیلی از مولفههای ذهن آگاهی به ترتیب عدم قضاوت، عدم واکنش و توصیف بود. ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺣﺎﺿﺮ میتواند اﺷﺎرات ﻛﺎرﺑﺮدی ﺑﺮای دﺳﺖ اﻧﺪرﻛﺎران اﻣﺮ آﻣﻮزش و ﭘﺮورش و ﺧﺎﻧﻮادهها ﺑﺎﺷﺪ.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Construction and Validation of Iranian Adolescents’ Morality scaleمفهوم اخلاق از دیدگاه نوجوانان ایرانی: یک مطالعۀ پدیدارشناسی1171301194810.22054/jep.2020.44482.2722FAمرضیهساویزدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه تهران، ایران (نویسنده مسئول)الههحجازیدانشیار گروه مشاوره و روانشناسی تربیتی، دانشگاه تهران، ایران0000-0003-3032-5554غلامعلیافروزاستادیار گروه روشها، دانشگاه تهران، ایران0000-0001-8118-9332کیوانصالحیاستاد ممتاز گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشگاه تهران، ایران0000-0001-8673-4248Journal Article20190901The purpose of this study was to the effectiveness of ethical intelligence training in educational ethic and educational self-efficacy in tenth grade female students. The research method was experimental with unbalanced control group design. The statistical population consisted of 771 students of 10th grade girl students in zanjan city in the academic year of 2017-2018. 1 experimental group and 1 control group were divided and replaced. Subjects in both groups completed the questionnaires of academic ethics and academic self-efficacy in pre-test and post-test. The experimental group received 11 sessions of 90 minutes of ethical intelligence training while the control group did not receive any intervention. Results of covariance analysis showed that moral intelligence training had an effect on increasing students' academic ethics and academic self-efficacy (P˂0.001). Overall, the results of this study showed that to increase students' academic ethics and academic self-efficacy, using ethical intelligence training is effective.اخلاق یک سازهی چندوجهی است. از یکسو سازهای تحولی است و مراحل آن موازی با تحول روانی – اجتماعی است و از سوی دیگر ریشه در ارزشهای فرهنگی دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مفهوم اخلاق در میان نوجوانان ایرانی است. با بهکارگیری روش کیفی و با استفاده از طرح پدیدارشناسی، چگونگی مفهوم سازی اخلاق از دیدگاه نوجوانان بررسی شد. شرکت کنندگان در پژوهش 77 نفر(49 دختر، 28 پسر) از بین دانش آموزان مقطع متوسطهی اول منطقهی 4 آموزش و پرورش شهرتهران بودند. جمعآوری داده ها با استفاده از روش گروههای کانونی انجام شد. هفت گروه کانونی در مدارس دخترانه و چهار گروه کانونی در مدارس پسرانه تشکیل شد. پس از انجام تحلیل کیفی مصاحبهها به روش کلایزی مشخص شد نوجوانان ایرانی اخلاق را در هفت مقوله تعریف میکنند که عبارتند از: عدالت، مراقبت، عاملیت اخلاقی، حساسیت اخلاقی، مسئولیت اخلاقی، انگیزش اخلاقی و ارزشهای فردی. هریک از این مقولهها شامل زیرمقولههایی هستند. درباره ی ثبات و نسبی گرایی اخلاقی در بین نوجوانان، نوجوانان نسبی گرا هستند و اخلاق را وابسته به شرایط بیرونی و فرد مقابل می دانند. همچنین در تعریف اخلاق، نوجوانان بین نیت و رفتار اخلاقی تمایز قائل میشوند و اخلاق را مجموعه ای از نیت ها و رفتارها تعریف می کنند.بنابراین در این مطالعه مفهوم اخلاق و تعریف آن از دیدگاه نوجوانان ایرانی و در بافت فرهنگی جامعهی ایرانی بررسی شد.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621The Effectiveness of Ethical Intelligence Training in Educational Ethic and Educational Self-Efficacy in Tenth Grade Female Studentsاثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر اخلاق تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دهم مدارس دولتی1311561194710.22054/jep.2020.44113.2718FAسحرحیات بخشدانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، ایرانغلامحسینانتصار فومنیاستادیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، ایران (نویسنده مسئول)0000-0002-1496-4156مسعودحجازیاستادیار گروه روانشناسی کودکان استثنائی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، ایرانJournal Article20190625The purpose of this study was to The effectiveness of ethical intelligence training in educational ethic and educational self-efficacy in tenth grade female students. The research method was experimental with unbalanced control group design. The statistical population consisted of 771 students of 10th grade girl students in zanjan city in the academic year of 2017-2018. 1 experimental group and 1 control group were divided and replaced. Subjects in both groups completed the questionnaires of academic ethics and academic self-efficacy in pre-test and post-test. The experimental group received 11 sessions of 90 minutes of ethical intelligence training while the control group did not receive any intervention. Results of covariance analysis showed that moral intelligence training had an effect on increasing students' academic ethics and academic self-efficacy (P˂0.001). Overall, the results of this study showed that to increase students' academic ethics and academic self-efficacy, using ethical intelligence training is effective.پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر اخلاق تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دهم مدارس دولتی انجام شد. روش این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه دهم شهر زنجان در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 771 نفر بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و سپس به طور تصادفی در 2 گروه (1 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل) تقسیم و جایگزین شدند. آزمودنیهای هر دو گروه پرسشنامههای اخلاق تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی را در مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 90 دقیقهای تحت مداخله آموزشی هوش اخلاقی قرار گرفتند درحالیکه در طول این مدت گروه کنترل هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش-های هوش اخلاقی در افزایش اخلاق تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تأثیر داشت (001/0P˂). بهطورکلی نتیجه این پژوهش نشان داد برای افزایش اخلاق تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان، استفاده از آموزش هوش اخلاقی مؤثر است.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Investigating the Relationship between Attachment Style and the Components of Subjective Well-Being and Emotional Creativity in Hamedan Bu-Ali Sina University Studentsرابطه سبک دلبستگی با مؤلفه های احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان1571801194910.22054/jep.2020.34233.2345FAابوالقاسمیعقوبیاستاد گروه روانشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران (نویسنده مسئول)0000-0002-1949-6814مسیبیارمحمدی واصلدانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانشمسیشمشیریکارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20180721The aim of this study was to investigate the relationship between attachment style and the components of subjective well-being and emotional creativity in students in Bu-Ali Sina University and the correlation research method. The research sample consisted of 367 students from Bu-Ali Sina University who were selected by stepwise cluster sampling method. The questionnaires of adult attachment style of Collins and Reed, subjective well being of Diener and Watson and emotional creativity of Avrill were used as the research tool. The data were analyzed after collection based on the research hypotheses and using Pearson’s correlation coefficient, and multiple simultaneous regression. The results showed that there is a significant relationship between attachment styles and subjective well being and its components. Also, a significant positive relationship was shown between secure attachment style and emotional creativity and its components, a significant positive relationship was shown between anxiety attachment style and preparetion emotioncomponent, and a significant negative relationship was shown between avoidant attachment style and novelty component. Multiple regression results showed that the attachment style of students in total predicts 0.11% from the subjective well-being scores and 0.27% from emotional creativity scores. Overall, the results indicated the importance of the role of the attachment style in the subjective well-being and the emotional creativity of the students.چکیده <br /> هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی با مؤلفههای احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1394-1395 به تعداد 7529 نفر و نمونه پژوهش شامل 367 نفر از این دانشجویان بود که به روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب شدند. از پرسشنامههای سبک دلبستگی بزرگسال کولیینز و رید، احساس ذهنی بهزیستی دینر و واتسون و خلاقیت هیجانی آوریل به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. دادهها پس از جمعآوری براساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه معنادار منفی وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن با خلاقیت هیجانی و مؤلفههای آن رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی با مؤلفه آمادگی هیجانی رابطه معنادار مثبت و بین سبک دلبستگی اجتنابی با مؤلفه بداعت رابطه معنادار منفی نشان داده شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک دلبستگی دانشجویان مجموعا 11/0 از نمرات احساس ذهنی بهزیستی و 27/0 درصد از نمرات خلاقیت هیجانی را پیشبینی میکند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت نقش سبک دلبستگی در احساس ذهنی بهزیستی و خلاقیت هیجانی دانشجویان بود. <br /> واژههای کلیدی: سبک دلبستگی، احساس ذهنی بهزیستی، خلاقیت هیجانی، آمادگی هیجانی، بداعتدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621The Relationship between spiritual intelligence , hope and responsibility with academic achievement of high school female studentsپیش بینی پیشرفت تحصیلی براساس هوش معنوی، امید و مسئولیتپذیری در دانشآموزان دختر پایه سوم متوسطه1811961195910.22054/jep.2020.39468.2573FAمدینهرحمانی دریاسریکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایرانسونیایاوری نیاکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران (نویسنده مسئول)فیروزهسپهریان آذراستاد گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایرانJournal Article20190112This study was an attempt to investigate relationship between spiritual intelligence, hope and responsibility wih academic achievement of high school female students of Langroud city. The population of the study was all third-grade high school of female students (1217 persons) in city. Sample of the study were 318 students who selected through random cluster sampling and base of Gessy and Morgan table who respond to spiritual intelligence self-report (king, 2008), hope measure (snyder, 1991) and responsibility California personality measure (1951). Data were analyzed by using descriptive and inferential statistics included Pearson ‘s correlation coefficient and multiple regression. Results showed significant correlation between subscales of spiritual intelligence and subscales of hope and responsibility with academic achievement. Also, the result of regression analysis showed that spiritual intelligence, hope and responsibility were predicting to academic achievement (R<sup>2</sup>= 0.46). So, it can be concluded that in order to improve students 'academic achievement along with formal education, students' psychological dimensions should be considered.تحقیق حاضر در صدد بر آمده است تا رابطه ی هوش معنوی، امید و مسئولیت پذیری را با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع سوم متوسطه شهرستان لنگرود بررسی کند. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع سوم متوسطه شهرستان لنگرود تشکیل دادند( 1217= N). به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از جامعه آماری تعداد 318 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بر اساس جدول جرسی و مورگان انتخاب شدند و به آزمونهای هوش معنوی کینگ ، امید اسنایدر، خرده مقیاس مسوئلیت پذیری شخصیت کالیفرنیا به طور همزمان پاسخ دادند.. داده های حاصل از آزمونها توسط ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی ومؤلفه های آن، امید ومؤلفه ی کارگزار وگذرگاه و نیز مسئولیت پذیری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبت ومعنا دار وجود دارد. متغیرهای پیش بین 456/ درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین نمودند (675/0= R و 456/0= 2R). بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در کنار آموزشهای رسمی باید به ابعاد روانشناختی دانشآموزان نیز توجه شود.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Students' lived experience of the phenomenon of academic demotivation:
A Phenomenological Studyتجربه زیسته دانشآموزان از پدیده بیانگیزگی تحصیلی: یک مطالعه پدیدارشناختی1972341196010.22054/jep.2020.46348.2761FAفاطمهرشیدی پوردانشجو دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانامیدشکریاستادیار روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)0000-0003-0667-3348جلیلفتح آبادیدانشیار روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0002-5667-857Xحسینپورشهریاراستادیار گروه روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20191001Although various researchers such as Keller (2018) have tried, to develop comprehensive theory models such as motivational design models, to strengthen the understanding of psychologists and educationalists of differentiation in learners' motivational profiles, but because of the mere emphasis on the paradigm of empiricism and the sheer focus on the logic of quantitative research, certainly, in the process of developing educational programs to reinforce students' motivational positions, they are survived with a deep and comprehensive understanding of the Health-centered educational lifestyle inhibitory behaviors Therefore, the researchers in this study attempted to answer the question by using descriptive phenomenological research method that are the most important antecedent elements of demotivation in Iranian students? For this purpose, 50 students in the seventh and eighth grades were selected from among students of Ray city in Tehran province to reach information saturation level and were interviewed in the form of 12 focus groups of 4-5 peoples. After recording and transcribing the interviews, data were analyzed using Colaizzi method. From the data analysis, eight main themes are included Perceived relevance with life, academic self-efficacy, a sense of control and coercion, intimate relationships, perceived unfairness, lack of interest and attention to the lesson, self-regulation, and classroom experience of emotion were extracted. In sum, the results of the present study align with the mental angles of the comprehensive model of Keller motivational design, it provided further evidence in defense of the interpretive role of the emotional information element in predicting Iranian learners' motivational deficits. In addition, the results of the present study showed that improving the student / teacher / parent interpersonal relationship model of behavior with emphasis on understanding and improving learners' emotional experiences is the most effective way to improve their motivational profile.اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیدهاند با توسعة مدلهای نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روانشناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربهگرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهشهای کمی، بهطور مسلم در فرایند توسعة برنامههای آموزشی برای تقویت مواضع انگیزشی دانشآموزان از فهم عمیق و همهجانبة رفتارهای بازدارندة سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور آنها بازماندهاند؛ بنابراین، محققان در این پژوهش کوشیدند با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی به این سؤال پاسخ دهند که اهمّ عناصر پیشایندی نقصان انگیزشِ دانشآموزان ایرانی کدامند. برای این منظور، از بین دانشآموزان شهر ری در استان تهران تا حد رسیدن به اشباع اطلاعات، 50 دانشآموز در پایههای تحصیلی هفتم و هشتم انتخاب و در قالب 12 گروه کانونی 4 تا 5 نفره با آنها مصاحبه شد. پس از ضبط و بازنویسی مصاحبهها، دادههای موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. از تحلیل دادههای به دست آمده هشت مضمون اصلی شامل ارتباط ادراکشده با زندگی، خودباوری تحصیلی، احساس کنترل و اجبار شدید، روابط صمیمانه، ادراک بیانصافی، عدم علاقه و توجه به درس، خودتنظیمی و تجربه هیجانات در کلاس درس، استخراج شدند. درمجموع، نتایج مطالعة حاضر ضمن همراستایی با زوایای فکری مدل جامع طراحی انگیزشی کلر، شواهدی تکمیلی در دفاع از نقش تفسیری عنصر اطلاعاتی هیجان، در پیشبینی نقصان انگیزشی یادگیرندگان ایرانی فراهم کرد. علاوه بر این، نتایج مطالعة حاضر نشان داد که بهبود مدل رفتار رابطة بینفردی دانشآموز/معلم/ والد با تأکید بر درک و بهبود تجارب هیجانی یادگیرندگان مؤثرترین راه بهبود نیمرخ انگیزشی آنها تلقی میشود.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Analyzing the Relationship between Psychosocial Capital and Youth's Desire for the Subcultural of Foreign Groupsتحلیل رابطه سرمایههای روان شناختی- اجتماعی با تمایل جوانان به خردهفرهنگ گروههای خارجی2352561196110.22054/jep.2020.47262.2861FAعلیرضاحیدرنژاداستادیار رشته جامعه شناسی، پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات علوم اجتماعی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)محمدعلیعامریاستادیار رشته مدیریت پیشگیری از جرم و عضوهیات علمی پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات علوم اجتماعی، تهران، ایرانJournal Article20200107The aim of this study was to investigate the relationship between psychosocial and social capital with the tendency of young people to the subculture of deviant foreign groups. The research was fundamental in terms of purpose and correlational. The statistical population of the study is the students of Ferdowsi University of Mashhad in the academic year of 1997-96, when 200 people were selected as the sample population using Cochran's formula. In this study, the Avolio (2007) questionnaires were used to measure psychological capital and the researcher-made questionnaire was used to measure social capital. alpha coefficient was used to calculate the reliability coefficient of the questionnaire, which was 0.83. Descriptive and inferential used to analyze the findings. Findings show that there is a significant inverse relationship between psychological capital and its components (resilience, optimism) and social capital and its components with a tendency to subculture of deviant groups. The results of multivariate regression also confirmed the relationship between the components of resilience, optimism, social trust and social commitment with a tendency to subculture of deviant groups. Considering the inverse relationship between the components of trust and social commitment with a tendency to subculture of deviant groups, it can be concluded that by increasing trust and social commitment among young people, their tendency to groups can be concluded. Deviation of the cassette. Also, the effect coefficient of resilience and optimism variable was - 0.248 and -02.224, respectively.پژوهش حاضر با هدف رابطه سرمایههای روانشناختی- اجتماعی با تمایل جوانان به خردهفرهنگ گروههای خارجی انجام شد. تحقیق به لحاظ هدف بنیادی وبه لحاظ روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 97-96 میباشند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای اندازهگیری سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی به ترتیب از پرسشنامههای لوتانز و آوولیو(2007) محققساخته مورد استفاده قرار گرفت. برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد پرسشنامهها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 83/0 به دست آمد. جهت تحلیل یافتهها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیری و آزمون T) استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین سرمایه روانشناختی و خردهمؤلفههای آن (، تابآوری، خوشبینی) و سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن (اعتماد و تعهد) با تمایل به خردهفرهنگ گروههای منحرف رابطه معناداری معکوس وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز رابطه مؤلفههای تابآوری، خوشبینی، اعتماد اجتماعی و تعهد اجتماعی با تمایل به خردهفرهنگ گروههای منحرف را تأیید کرد. با توجه به رابطه معکوس مؤلفههای اعتماد و و تعهد اجتماعی با تمایل به خرده-فرهنگ گروههای منحرف، میتوان نتیجه گرفت که با افزایش اعتماد و و تعهد اجتماعی در میان جوانان میتوان از تمایل آنان به گروههای انحرافی کاست. همچنین ضریب تأثیر متغیر تابآوری و خوشبینی به ترتیب برابر با 248/0- و 224/0- به دست آمد که میتوان نتیجه گرفت که هر چه افراد دارای تابآوری و خوشبینی بالایی باشند، تمایل کمتری به انجام خردهفرهنگ منحرف دارند.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621The comparison of the effectiveness of brain-based learning and executive functions training on meta-memory in children with special learning disabilitiesمقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور و آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد فراحافظه کودکان مبتلا اختلالات یادگیری خاص2572801196210.22054/jep.2020.48057.2810FAکامرانشیوندیاستادیار گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)0000-0003-3427-4627فروغخلیلیدانشجوی دوره دکتری روان شناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20191204The purpose of this study was to comparison of the effectiveness of brain-based learning and executive functions training on meta-memory in children with special learning disabilities. Method: This experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group. The statistical population of this study included all the children with special learning disabilities referred to the center of district of Tehran in 2018-109, 45 children with special learning disabilities were considered as the sample size in two experimental groups (each group of 15 child) and control (15 child). The experimental groups underwent brain-based learning (8 sessions 60 minutes) and executive functions training (20 sessions 60 minutes), but the control group received no training. To collect data Colorado learning difficulties questionnaire of Willcutt, Boada, Riddle, Chhabildas, DeFries & Pennington (2011) and meta-memory scale of Esnaashari, HoseinChari, Jowka, Fooladchang, Khormaei (2018). Data analysis was performed using SPSS-24 software in two sections: descriptive and inferential (multivariable analyze of covariance and Bonferroni). Results: The results showed that both of the brain-based learning and executive functions training used in this study can significantly improve the meta-memory in children with special learning disabilities. But the brain-based learning has a greater impact on the meta-memory in children with special learning disabilities. Conclusion: Based on the results of this study, brain-based learning and executive functions training are effective interventions on meta-memory in children with special learning disabilities, but the effect of the brain-based learning was greater.هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور و آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد فراحافظه کودکان مبتلا اختلالات یادگیری خاص بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 45 از آنان در سه گروه آموزش یادگیری مغزمحور (15 نفر)، گروه کارکردهای اجرایی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروههای آزمایش تحت آموزش یادگیری مغز محور(8 جلسه 60 دقیقهای) آموزش کارکردهای اجرایی (20 جلسه 60 دقیقهای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای از آموزش یادگیری مغزمحور و کارکردهای اجرایی دریافت نکردند. از پرسشنامه اختلالات یادگیری کلورادو توسط ویلکات، بوادا، ریدل، چابیلداس، دفریس و پنینگتون (2011) و فراحافظه اثنی عشری، حسینچاری، جوکار، فولادچنگ و خرمایی (1397) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که هر دو مداخله آموزش یادگیری مغزمحور و کارکردهای اجرایی به کار رفته در این پژوهش میتوانند عملکرد فراحافظه کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص را بهبود بخشند، اما آموزش یادگیری مغزمحور دارای تأثیر بیشتری بر بهبود عملکرد فراحافظه کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص بود. بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش یادگیری مغزمحور و کارکردهای اجرایی مداخلات مؤثری در بهبود عملکرد فراحافظه کودکان مبتلا اختلالات یادگیری خاص دارند اما تأثیر یادگیری مغزمحور ببیشتر بود.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Structural Model Based on Self-Developed Social Adjustment and Academic Performance, Family Mediation Metacognitive Strategiesتدوین مدل ساختاری سازگاری اجتماعی براساس خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد خانواده با میانجی گری راهبردهای فراشناختی2813051196310.22054/jep.2020.48974.2859FAجمالشیخ احمدیدانشجوی دکتری گروه روانشناسی ، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.فرزادزندیاستادیار گروه روانشناسی، واحد قروه، دانشگاه آزاد اسلامی، قروه، ایران (نویسنده مسئول)مریماکبریاستادیار، گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.یحیییار احمدیاستادیار، گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.Journal Article20200106Since life is constantly changing and people face new and increasing challenges, adapting to themselves and the environment is a must for the living being. The purpose of this study was to develop a structural model of social adjustment based on academic self-efficacy and family functioning mediated by cognitive strategies. The research method was correlational descriptive. The statistical population of the study consisted of 308 nursing students (MA) in Kurdistan University of Medical Sciences. Based on Morgan table, 220 students (110 boys, 110 girls) were selected through stratified random sampling. The results showed that the structural model of social adjustment with family function and academic self-efficacy mediated by metacognitive strategies on nursing students showed empirical data. Structural analysis also showed that two variables of family functioning and self-efficacy beliefs directly and indirectly through students' metacognition had a significant effect on students' social adjustment and metacognitive variables had a significant effect on students' social adjustment. Considering the influence of environmental factors that are constantly changing itself, it is necessary to pay attention to the ability to adapt to these conditions.از آنجا که زندگی به طور مداوم در حال تغییر است و انسان با چالشهای تازه وزیادی روبهرو میشود، بنابراین سازگاری با خود و محیط اطراف برای موجود زنده یک ضرورت میباشد. هدف از این تحقیق تدوین مدل ساختاری سازگاری اجتماعی بر اساس خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد خانواده با میانجگری راهبردهای شناختی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع تحقیقات توصیفی بود. جامعه آماری دانشجویان پرستاری (کارشناسی- ارشد) دانشگاه علوم پزشکی کردستان بوده که جمعاً 830 نفر میباشد و براساس جدول مورگان و از طریق روش نمونهگیری تصادفی طبقهی 220 نفر (110 نفر پسر، 110 نفر دختر) نمونه انتخاب شده است. نتایج به دست آمده، مناسب بوده مدل ساختاری سازگاری اجتماعی با عملکرد خانواده و خودکارآمدی تحصیلی با میانجیگری راهبردهای فراشناختی بر روی دانشجویان پرستاری را با دادههای تجربی را نشان داد.تحلیل ساختاری همچنین نشان داد که دو متغیر عملکرد خانواده و باورهای خودکارآمدی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق فراشناخت دانشجویان بر روی سازگاری اجتماعی دانشجویان تأثیر معناداری دارد و متغیر فراشناخت نیز به صورت مستقیم بر روی سازگاری اجتماعی دانشجویان تأثیر معناداری دارد. نظر به تأثیرگذاری عوامل محیطی که خود همیشه در حال تغییر مداوم است، توجه به توانایی سازگاری با این شرایط، بایسته است، در نتیجه توجه به علل تأثیرگذار بر سازگاری اجتماعی، ضروری است.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه روان شناسی تربیتی2538-3183165620200621Designing Learning Environment Based on Transformative Learning Theory for High School Studentsطراحی محیط یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری تحولی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه3073371196410.22054/jep.2020.49044.2863FAزهراوحیدیدانشجوی دکتری گروه برنامهریزی درسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانکامبیزپوشنهاستادیار گروه برنامه ریزی درسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)علی اکبرخسرویدانشیار گروه برنامه ریزی درسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمهشیدایزدیاستادیار گروه علوم تربیتی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20200108The purpose of this study was to design a learning environment based on Transformative Learning Theory for high school students. The research method was across-stage mixed model. For this purpose, the data were collected and analyzed by qualitative method, in addition to consider validity and reliability by quantitative method. Also, to extract the dimensions, components and indicators of learning environment based on Transformative Learning Theory, all texts, books, journal articles and conferences were analyzed by content analysis method and qualitative data were collected. Education and psychology experts then confirmed, rejected, or confirmed the findings. After considering the validity and reliability of the researcher-made questionnaire on the obtained dimensions, components and indices, a model of transformative learning based learning environment was presented. The results showed that the model of learning environment based on Transformative Learning Theory has 84 items (indices), 16 components and 5 dimensions. Based on the results of this model, five indicators of learning environment are: 1) Dimensions of educational factors including: teacher role components, change in teacher preparation and research methods, change in Proofism, knowledge-based environment, learner-centered environment, practical activities and problem-based teaching. 2) Supporting dimensions include components of artistic and creative cultural activities, support factors, and synergies of experiences and interactions. 3) Dimensions of non-educational factors, including the components of significant life changes and social factors. 4) Axial Critical dimension includes the components of critical thinking, discourse and emancipation. 5) Dimensions of self-knowledge include components of the self-process and emotional intelligence.پژوهش باهدف طراحی محیط یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری تحولی برای دانشآموزان دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش پژوهش الگو آمیخته و از نوع بین مرحلهای بود. به این منظور دادهها با روش کیفی جمعآوری و تحلیل شدند، علاوه بر این با روش کمی روایی و پایایی آن بررسی گردید. همچنین بهمنظور استخراج ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای محیط یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری تحولی کلیه متون، کتب، مقالات مجلات و همایشها به شیوه تحلیل مضمون مورد بررسی و دادههای کیفی جمعآوری شد. سپس خبرگان علوم تربیتی و روانشناسی مؤلفههای کشفشده را پس از بررسی، رد یا تأیید کردند. پس از محاسبه روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته از ابعاد و مؤلفهها و شاخصهای بهدستآمده، مدل محیط یادگیری مبتنی بر یادگیری تحولی ارائه گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مدل محیط یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری تحولی دارای 84 گویه (شاخص)، 16 مؤلفه و 5 بعد میباشد. بر اساس نتایج این مدل، 5 شاخص محیط یادگیری عبارتاند از 1) بعد عوامل آموزشی شامل: مؤلفههای نقش معلم، تغییر در روشهای آمادگی و تحقیق معلمان، تغییر اثباتگرایی، محیط دانشمحور، محیط یادگیرنده محور، فعالیتهای عملی و آموزش مسئله محور. 2) بعد عوامل حمایتی شامل مؤلفههای فعالیتهای فرهنگی هنری و خلاقانه، عوامل پشتیبانی و همافزایی تجارب و تعاملات. 3) بعد عوامل غیر آموزشی شامل مؤلفههای تغییرات چشمگیر زندگی و عوامل اجتماعی. 4) بعد نقد محوری شامل مؤلفههای تفکر انتقادی، گفتمان و رهایی .5) بعد عوامل خودشناسی شامل مؤلفههای فرایند خودسازی و هوش هیجانی.