آمنه عالی؛ علی اکبر سیف؛ پروین کدیور؛ علی دلاور
دوره 10، شماره 34 ، دی 1393، ، صفحه 1-21
چکیده
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). نتایج تحلیل کوواریانس و واریانس بر داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامهﯼ تفکر تأملی کمبر (2000))، در دو مرحلهﯼ پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائهﯼ 16 جلسه آموزش اجرا شد، نشان داد: 1- میانگین نمرهﯼ یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همهﯼ سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمرهﯼ تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخشتر است.
کامران گنجی؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ رضا لطفعلی
دوره 9، شماره 27 ، فروردین 1392، ، صفحه 2-26
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درسهای فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارتهای پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. دادهها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که دانشآموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاسهای آن باتوجه به نمرههای پیشآزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانشآموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارتهای تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانشآموزان رشتههای الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
هوشنگ زردشت؛ حبیب هادیان فرد
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی فرآیند پردازش اطلاعات در زنان وسواسی و بهنجار انجام شده است. ازاین رو سه جزء شناختی در فرآیند پردازش یعنی، توجه، حافظه و تفکر در یک گروه زنان وسواسی به طور قابل دسترسی با یک گروه زنان بهنجار که از لحاظ سن، جنس، و تحصیلات همتا شدند، با استفاده از آزمون های حافظه وکسلر (WMS) و آزمون فراخنای توجه (SOA) و آزمون تفکر و ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی فرآیند پردازش اطلاعات در زنان وسواسی و بهنجار انجام شده است. ازاین رو سه جزء شناختی در فرآیند پردازش یعنی، توجه، حافظه و تفکر در یک گروه زنان وسواسی به طور قابل دسترسی با یک گروه زنان بهنجار که از لحاظ سن، جنس، و تحصیلات همتا شدند، با استفاده از آزمون های حافظه وکسلر (WMS) و آزمون فراخنای توجه (SOA) و آزمون تفکر و یگوستگی مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق شامل سه فرضیه پژوهشی بوده که به طور کلی بیانگر تفاوت معنادار در توجه و حافظه بین دو گروه زنان بود. داده ها با استفاده از روش آماری t برای گروه های مستقل محاسبه شد. نتایج نشان داد که بهره حافظه (MO) و هفت خرده آزمون حافظه، فراخنای توجه و تفکر بین دو گروه زنان از لحاظ آماری تفاوت ندارد. بنابراین هر سه فرضیه رد شد. علاوه بر این گروهی از مردان وسواسی با یک گروه از مردان بهنجار به شیوه انتخاب در گروه زنان، خارج از طرح تحقیق بررسی شد. نتیجه کاملا شبیه به نتایج در گروه زنان بود. نتیجه اینکه، فرایند پردازش اطلاعات در زنان وسواسی با بهنجار تفات ندارد. بنابراین پیشنهاد می شود روان شناسان در مورد وضعیت حافظه، توجه و تفکر در بیماران وسواس با احتیاط تصمیم گیری کنند و محققان به بررسی پردازش اطلاعات نامرتبط به تهدید، ترس و هیجان نیز توجه نشان دهند.