زهرا بهاری؛ علیرضا کیامنش؛ محمد حسین عبداللهی
چکیده
خودتنظیمی دانشآموزان را قادر می سازد تا به روشی هدفمند افکار، احساسات و رفتارهای خویش را هدایت کنند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقای سطح خودتنظیمی از طریق آموزش کارکردهای اجرایی بود که بر نقش واسطهای بازداری تاکید می کرد زیراکه بازداری نوعی خودهشیاری است که می تواند خودتنظیمی را به همراه داشته باشد. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ ...
بیشتر
خودتنظیمی دانشآموزان را قادر می سازد تا به روشی هدفمند افکار، احساسات و رفتارهای خویش را هدایت کنند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقای سطح خودتنظیمی از طریق آموزش کارکردهای اجرایی بود که بر نقش واسطهای بازداری تاکید می کرد زیراکه بازداری نوعی خودهشیاری است که می تواند خودتنظیمی را به همراه داشته باشد. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ دانشآموزان پایۀ پنجم، ششم و هفتم در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از طریق نمونه گیری از نوع در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه کنترل بود. در گروه آزمایش 20 دانش آموز 8 جلسۀ 90 دقیقهای بر اساس یک بستۀ آموزشی محقق ساخته آموزش دریافت کردند. در حالی که اعضای گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامۀ کارکردهای اجرایی (BRIEF) بود. برای تحلیل دادهها از مدلهای ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی MIMIC استفاده شد. از یافتههای قابل توجه این پژوهش می توان به برازش مطلوب مدل مفهومی و نیز تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بستۀ آموزشی ارتقای کارکردهای اجرایی بر خودتنظیمی اشاره کرد. این تاثیرات در مرحلۀ پیگیری پایدار ماند. بنابراین با توجه به اهمیت خودتنظیمی در زندگی تحصیلی و غیر تحصیلی دانشآموزان می توان نتیجه گرفت که می توان از بستۀ آموزشی محقق ساخته در جهت ارتقای این سازه استفاده کرد.