مجید محمودی مظفر
چکیده
در این پژوهش به بررسی تأثیر رویکرد تربیت اخلاقی خواجه نصیر الدین طوسی بر نگرش معلمان در فرایند تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته شده است. روش تحقیق شبهتجربی بود و درآن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه تجربی وگواه استفاده شد. جامعۀ آماری شامل معلمان دورۀ ابتدایی منطقه دو شهر تهران و گروه نمونۀ تحقیق شامل 0 3 نفر برای گروه ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی تأثیر رویکرد تربیت اخلاقی خواجه نصیر الدین طوسی بر نگرش معلمان در فرایند تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته شده است. روش تحقیق شبهتجربی بود و درآن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه تجربی وگواه استفاده شد. جامعۀ آماری شامل معلمان دورۀ ابتدایی منطقه دو شهر تهران و گروه نمونۀ تحقیق شامل 0 3 نفر برای گروه تجربی و 30 نفر برای گروه گواه بودند که از مدارس تابعه منطقه 2 شهر تهرا ن بهصورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه نگرشسنج محققساخته مشتمل بر 30 سؤال با مقیاس 5 درجهای لیکرت بود که پایایی آن بر اساس بازآزمایی 84/0 و بر اساس آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. آموزگاران در 8 جلسه آموزش 4 ساعته بهصورت کارگاهی شرکت کردند و ضمن آشنایی با رویکردها، مهارتهای طراحی طرح درس را مبتنی بر مدل تربیت اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی فراگرفتند. نتایج نشان داد که شناخت وکسب مهارت طراحی رویکرد تربیت اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی بر تغییرنگرش انان در فرآیند تربیت اخلاقی مؤثر بوده است.
کامران گنجی؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ رضا لطفعلی
دوره 9، شماره 27 ، فروردین 1392، ، صفحه 2-26
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل میدادند، از این جامعه 219 دانشآموز سال دوم و سوم رشتههای علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درسهای فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارتهای پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. دادهها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که دانشآموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاسهای آن باتوجه به نمرههای پیشآزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانشآموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارتهای تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانشآموزان رشتههای الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.