محمدباقر ریحانی؛ معراج درخشان؛ مریم شفیعی؛ محسن علیزاده؛ رقیه زارعی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهگر شناخت اجتماعی در ارتباط میان باورهای هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر شیراز در سال تحصیلی 95-96 تشکیل میدادند که از این میان تعداد 300 نفر (174 دختر و 126 پسر) به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهگر شناخت اجتماعی در ارتباط میان باورهای هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر شیراز در سال تحصیلی 95-96 تشکیل میدادند که از این میان تعداد 300 نفر (174 دختر و 126 پسر) به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باورهای هوشی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین تمام متغیرهای پژوهش حاضر که شامل ابعاد شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باورهای هوشی بود همبستگی معناداری در سطح 01/0 P<وجود دارد. باور افزایشی هوش دارای اثرات مستقیم بر ابعاد انرژی و شیفتگی تحصیلی میباشد. باور ذاتی هوش بر هیچ کدام از متغیرهای پژوهش تاثیر معناداری نداشت. در ادامه نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطهای شناخت اجتماعی در رابطۀ میان باورهای هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی و باورهای هوشی دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اشتیاق تحصیلی میباشد.
علی تقوایی نیا؛ معراج درخشان؛ رقیه زارعی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت اخلاقی و تواناییهای شناختی در پیشبینی تفکر انتقادی دانشجویان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیۀ دانشجویان دانشگاههای شیراز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند که تعداد 250 نفر از دانشجویان این دانشگاهها از راه نمونهگیری خوشهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت اخلاقی و تواناییهای شناختی در پیشبینی تفکر انتقادی دانشجویان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیۀ دانشجویان دانشگاههای شیراز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند که تعداد 250 نفر از دانشجویان این دانشگاهها از راه نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تفکر انتقادی ریکتس، تواناییهای شناختی نجاتی و عدالت اخلاقی بیرگر استفاده شد. برای روایی مقیاسها از تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرمافزار AMOS و برای پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها و پاسخ به فرضیه پژوهش، از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد، عدالت اخلاقی تأثیر مثبت و معنادار بر تفکر انتقادی داشته اما تواناییهای شناختی توان تأثیرگذاری بر تفکر انتقادی را ندارد. نتیجهگیری: بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که اخلاقیات از عوامل اصلی برای بررسی تفکر انتقادی است اما تواناییهای شناختی نقشی در گرایش افراد به تفکر انتقادی ندارد.