عباس رضوی؛ مجید جعفری زاده
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین تماشای برنامه های تلویزیون و موفقیت تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان پسر مدارس راهنمایی شهر کرمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 6۰۰ دانش آموز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ای استفاده شد. با اجرای این پرسشنامه محقق ساخته بر روی یک ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین تماشای برنامه های تلویزیون و موفقیت تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان پسر مدارس راهنمایی شهر کرمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 6۰۰ دانش آموز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه ای استفاده شد. با اجرای این پرسشنامه محقق ساخته بر روی یک گروه ۱۰۰ نفری و انجام آزمون آلفای کرانباخ از پایا بودن پرسشنامه اطمینان حاصل شد. برای تامین اعتبار یا روایی ابزار جمع آوری داده ها از نظر ۷ تن از متخصصان مرتبط با موضوع استفاده شد. داده های به دست آمده از اجرای اصلی با استفاده از روش های آماری توصیفی مانند میانگین و درصد و نیز روش های آماری استباطی مانند همبستگی، آزمون خی دو و اتک نمونه ای تحلیل گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که بین تماشای تلویزیون و موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین نوع برنامه مورد علاقه دانش آموزان و موفقیت تحصیلی آنان رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که دانش آموزان به برنامه های مخصوص بزرگسالان تمایل بیشتری نشان داده اند.
عباس رضوی؛ داریوش نوذری
چکیده
استفاده از چندرسانه ای های آموزشی و دیگر تجارب یادگیری، به یادگیری هرچه بهتر و عمیق تر می انجامد. یکی از انواع یادگیری، یادگیری مفاهیم و یکی از عوامل مؤثر بر یادگیری مفاهیم، مثال است. این پژوهش با هدف بررسی ترتیب ارائه مثال و تعمیم در یادگیری مفاهیم از طریق چندرسانه ای های آموزشی شکل گرفت. فرضیه های پژوهش به این نکته اشاره داشت که بین ...
بیشتر
استفاده از چندرسانه ای های آموزشی و دیگر تجارب یادگیری، به یادگیری هرچه بهتر و عمیق تر می انجامد. یکی از انواع یادگیری، یادگیری مفاهیم و یکی از عوامل مؤثر بر یادگیری مفاهیم، مثال است. این پژوهش با هدف بررسی ترتیب ارائه مثال و تعمیم در یادگیری مفاهیم از طریق چندرسانه ای های آموزشی شکل گرفت. فرضیه های پژوهش به این نکته اشاره داشت که بین یادگیری و یادداری دانش آموزانی که به آنها ابتدا تعمیم و سپس مثال داده می شود، با آنهایی که ابتدا مثال و سپس تعمیم دریافت می کنند، تفاوت معناداری وجود ندارد. برای بررسی سؤالات، ابتدا فهرستی از مدارس ابتدایی پسرانه شهر دلیجان تهیه شد و به صورت تصادفی یکی از مدارس انتخاب گردید و سپس از میان دانش آموزان آن مدرسه ۳۲ نفر به صورت تصادفی و در دو گروه انتخاب شد و با توجه به دو ابزار اصلی پژوهش یعنی چندرسانه ای آموزشی و آزمون سنجش میزان توانایی شناختی دانش آموزان کار پژوهشی انجام گرفت. پیش از آموزش و پس از آن به دانش آموزان سؤالاتی داده شد. مجدداً دو هفته پس از اجرای آموزش به دانش آموزان، سؤالاتی داده شد تا میزان یادگیری و یادداری آنان مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. با استفاده از آزمون t برای دو گروه مستقل، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه در یادگیری مفاهیم تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی تفاوت بین میانگین دو گروه در پایداری مفاهیم در سطح اطمینان معنادار است. با استفاده از نتایج این پژوهش می توان توصیه کرد چنانچه هدف از آموزش ماندگاری آموخته ها برای مدت طولانی در ذهن یادگیرنده است، از روش مثالی برای آموزش مفاهیم استفاده شود؛ یعنی ابتدا مثال و سپس تعمیم ارائه گردد.