اسماعیل بیابانگرد؛ رسول کرد نوقابی؛ علی اکبر سیف
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیر میزان دانش معلم از موضوع تدریس بر نحوه بیان مطالب مورد تدریس و نیز بر یادگیری دانش آموزان بوده است. بدین منظور، ۲۰ دانشجوی سال آخر دوره کارشناسی به عنوان سخنران، یک مطلب درسی را به ۲۰۰ دانش آموز سال اول دبیرستان با روش سخنرانی آموزش دادند. پیش از این آموزش، به ۱۰ نفر از سخنرانان در گروه مسلط و ۱۰ نفر در گروه ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی تأثیر میزان دانش معلم از موضوع تدریس بر نحوه بیان مطالب مورد تدریس و نیز بر یادگیری دانش آموزان بوده است. بدین منظور، ۲۰ دانشجوی سال آخر دوره کارشناسی به عنوان سخنران، یک مطلب درسی را به ۲۰۰ دانش آموز سال اول دبیرستان با روش سخنرانی آموزش دادند. پیش از این آموزش، به ۱۰ نفر از سخنرانان در گروه مسلط و ۱۰ نفر در گروه غیر مسلط، که به تصادف انتخاب شده بودند، آموزش های لازم داده شد. سطح تسلط سخنرانان با اجرای یک آزمون پیشرفت تحصیلی تعیین شد. دانش آموزان این معلمان، پس از گوش دادن به سخنرانی، به سؤال های یک پرسشنامه ارزشیابی و یک ازمون پیشرفت تحصیلی مربوط به درس را پاسخ دادند. نوارهای ضبط شده سخنرانی ها در اختیار ۱۰ نفر از دبیران رسمی آموزش و پرورش قرار گرفت تا آنها را به طور جداگانه و از نظر روشنی بیان ارزشیابی کنند. سپس از روی نوار سخنرانی ها نسخه برداری شد و اصطلاحات مبهم سخنرانان دو گروه توسط ۲ کدگذار شناسایی و شمارش شد. با استفاده از آزمون t در گروه های مستقل، عملکرد سخنرانان مسلط و غیرمسلط مقایسه شد و نتایج زیر به دست آمد: از نظر دبیران رسمی آموزش و پرورش، مطالب سخنرانی سخنرانان مسلط از سخنرانی غیر مسلط روشن تر بیان شده بود. همچنین، سخنرانان غیر مسلط بیشتر از سخنرانان مسلط از اصطلاحات مبهم استفاده کردند، ولی در نسبت بیانات «آ، ا و اوم» تفاوتی با هم نداشتند. نتایج آزمون پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سخنرانان مسلط بالاتر از نتایج آزمون پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سخنرانان غیر مسلط بود، امّا نتایج ارزشیابی دانش آموزان از سخنرانان مسلط و غیرمسلط تفاوتی نشان نداد. یکی از پیشنهادهای علمی برخاسته از یافته های این پژوهش آن است که معلمان می توانند با افزایش سطح تسلط خود بر مطالب درسی و نیز با اجتناب از کاربرد اصطلاحات مبهم، بر روشنی بیان خود و به دنبال آن بر میزان یادگیری دانش آموزان بیفزایند.
اسماعیل بیابانگرد
چکیده
ارزش ها، مبانی مهمی هستند که پایه بینش و کنش انسان را تشکیل می دهند. در جامعه ما با توجه به وقوع انقلاب اسلامی و تغییرات ارزشی پدید آمده در سال های جنگ، سازندگی و اصلاحات و همچنین گسترش رسانه های جمعی در سال های اخیر که موجب آشنایی بیشتر افراد جامعه، به ویژه نوجوانان با ارزشها و هنجارهای جوامع دیگر شده است، بررسی، شناخت و مقایسه چگونگی ...
بیشتر
ارزش ها، مبانی مهمی هستند که پایه بینش و کنش انسان را تشکیل می دهند. در جامعه ما با توجه به وقوع انقلاب اسلامی و تغییرات ارزشی پدید آمده در سال های جنگ، سازندگی و اصلاحات و همچنین گسترش رسانه های جمعی در سال های اخیر که موجب آشنایی بیشتر افراد جامعه، به ویژه نوجوانان با ارزشها و هنجارهای جوامع دیگر شده است، بررسی، شناخت و مقایسه چگونگی اولویت های ارزشی نوجوانان با والدین آنها ضروری به نظر می رسد. با توجه به این ضرورت، در این مطالعه پیمایشی، به منظور شناخت سلسله مراتب اولویت های ارزشی نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ ساله و والدین در شهر تهران، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ۱۶۰۵ والد و نوجوان (۴۲۸ دختر، ۳۸۷ پسر، ۴۲۰ مادر و ۳۷۰ پدر) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه ارزش های آلپورت - ورنون از سوی پرسشگران آموزش دیده روی پاسخگویان اجرا شد. پس از جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی نتایج زیر به دست آمد: ۱ - سلسله مراتب اولویتهای ارزشی در کل پاسخگویان به صورت اقتصادی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی، هنری و نظری بوده است. ۲ - سلسله مراتب اولویتهای ارزشی نوجوانان پسر به صورت اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، سیاسی، هنری و نظری بوده است.3- سلسله مراتب اولویت های ارزشی نوجوانان دختر به صورت اقتصادی، مذهبی، هنری، اجتماعی، سیاسی و نظری بوده است. ۴ - سلسله مراتب اولویت های ارزشی پدران به صورت اقتصادی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی، هنری و نظری بوده است. 5- سلسله مراتب اولویت های ارزشی مادران به صورت مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، هنری و نظری بوده است. ۶ - بین ارزش های اقتصادی و مذهبی پاسخگویان رابطه منفی وجود داشته است.