هدف از پژوهش حاضر بررسیمکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ میباشد. در همین راستا، نقش خشم بهعنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبکهای شناختی (نیاز به شناخت، نیازبه ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیمگیری تحلیلی مبتنی برمدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلاتفراشناختی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسیمکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ میباشد. در همین راستا، نقش خشم بهعنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبکهای شناختی (نیاز به شناخت، نیازبه ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیمگیری تحلیلی مبتنی برمدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلاتفراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا میکند. تفکر فعالروشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی میباشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت(کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران،1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکرفعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیمگیری (کلازینسکی، 2001) مورداستفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاسها مورد تأیید قرار گرفت. یافتههایپژوهش نشان میدهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکرروشنفکرانه) تصمیمگیریتحلیلی را به صورت منفی پیشبینی میکند؛ نیاز به شناختنیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیشبینی کننده تصمیمگیری میباشد؛ نیاز بهساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیمگیریتحلیلی را به صورت منفی پیشبینیمیکند و نیاز به قطعیت پیشبینیکننده نمیباشد. ارزیابیهای شناختی قطعیت ومسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل میدهند