روانشناسی یادگیری
محدثه مظاهری؛ محمود حیدری؛ جلیل فتح آبادی؛ شهلا پاکدامن
چکیده
چکیدههدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تبیین کنندگی شیوه های فرزندپروری در پیش بینی خودناتوان سازی ادعایی دانشجویان با در نظر گرفتن نقش میانجیگری خودکارآمدی است. روش مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی تهران است، که 373 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. و مقیاس خودناتوانسازی ...
بیشتر
چکیدههدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تبیین کنندگی شیوه های فرزندپروری در پیش بینی خودناتوان سازی ادعایی دانشجویان با در نظر گرفتن نقش میانجیگری خودکارآمدی است. روش مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی تهران است، که 373 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. و مقیاس خودناتوانسازی جونز و برگلاس ( 1978) ، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه ادراک از شیوههای فرزندپروری بامریند (1949) بر روی آنها اجرا گردید. به منظور بررسی فرضیهها از روش آزمون معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه به طور مستقیم بر روی خودکارآمدی اثر مثبت و شیوه فرزندپروری مستبدانه به طور مستقیم بر روی خودکارآمدی اثر منفی دارد. همچنین خودکارآمدی اثر مستقیم و منفی معناداری روی خود ناتوان سازی ادعایی دارد و شیوه های فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه از طریق خود کار آمدی اثر غیر مستقیم منفی بر روی خود ناتوان سازی ادعای دارند. در مجموع می توان گفت خودکارآمدی در پیش بینی خودناتوان سازی ادعایی از طرف شیوه های فرزندپروری مستبدانه و مقتدرانه نقش میانجی ایفا می کند. بنابراین ارتقاء و بهبود خودکارآمدی می تواند نقش موثری در جهت پیش گیری و تعدیل استفاده از راهبرد های خودناتوان ساز داشته باشد.
فاطمه رشیدی پور؛ امید شکری؛ جلیل فتح آبادی؛ حسین پورشهریار
چکیده
اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیدهاند با توسعة مدلهای نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روانشناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربهگرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهشهای کمی، بهطور مسلم در فرایند توسعة برنامههای آموزشی برای تقویت ...
بیشتر
اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیدهاند با توسعة مدلهای نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روانشناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربهگرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهشهای کمی، بهطور مسلم در فرایند توسعة برنامههای آموزشی برای تقویت مواضع انگیزشی دانشآموزان از فهم عمیق و همهجانبة رفتارهای بازدارندة سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور آنها بازماندهاند؛ بنابراین، محققان در این پژوهش کوشیدند با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی به این سؤال پاسخ دهند که اهمّ عناصر پیشایندی نقصان انگیزشِ دانشآموزان ایرانی کدامند. برای این منظور، از بین دانشآموزان شهر ری در استان تهران تا حد رسیدن به اشباع اطلاعات، 50 دانشآموز در پایههای تحصیلی هفتم و هشتم انتخاب و در قالب 12 گروه کانونی 4 تا 5 نفره با آنها مصاحبه شد. پس از ضبط و بازنویسی مصاحبهها، دادههای موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. از تحلیل دادههای به دست آمده هشت مضمون اصلی شامل ارتباط ادراکشده با زندگی، خودباوری تحصیلی، احساس کنترل و اجبار شدید، روابط صمیمانه، ادراک بیانصافی، عدم علاقه و توجه به درس، خودتنظیمی و تجربه هیجانات در کلاس درس، استخراج شدند. درمجموع، نتایج مطالعة حاضر ضمن همراستایی با زوایای فکری مدل جامع طراحی انگیزشی کلر، شواهدی تکمیلی در دفاع از نقش تفسیری عنصر اطلاعاتی هیجان، در پیشبینی نقصان انگیزشی یادگیرندگان ایرانی فراهم کرد. علاوه بر این، نتایج مطالعة حاضر نشان داد که بهبود مدل رفتار رابطة بینفردی دانشآموز/معلم/ والد با تأکید بر درک و بهبود تجارب هیجانی یادگیرندگان مؤثرترین راه بهبود نیمرخ انگیزشی آنها تلقی میشود.
روانشناسی یادگیری
امیدعلی محمدویردی؛ مسعود شریفی؛ جلیل فتح آبادی؛ وحید نجاتی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نوسانات الگوی چرخه های روزانه و هفتگی منطق ریاضی دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه یازدهم علوم انسانی شهر خدابنده در سال تحصیلی 1396-1397 به تعداد 167 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 36 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، مدت دو هفته به صورت چرخشی در دو ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نوسانات الگوی چرخه های روزانه و هفتگی منطق ریاضی دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه یازدهم علوم انسانی شهر خدابنده در سال تحصیلی 1396-1397 به تعداد 167 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 36 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، مدت دو هفته به صورت چرخشی در دو نوبت صبح (8، 30/9 و 11) و بعد از ظهر (13، 30/14 و 15/16) مورد آزمون قرار گرفتند. برای سنجش نوع تیپ زمانی از پرسش نامه هورن و استبرگ(1976) و سنجش منطق ریاضی از آزمونهای فرم های موازی منطق ریاضی محقق ساخته استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین کارآیی منطق ریاضی دانش آموزان در ساعت های مختلف روز تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 = Pو 215/4 = F). ولی بین کارآیی منطق ریاضی در روزهای مختلف هفته تفاوت معنادار نبود. تفاوت کارآیی منطق ریاضی بین تیپ های زمانی صبحگاهی، میانی و عصر گاهی معنی دار بود(004/0 = Pو 71/2 = F). بین کارآیی منطق ریاضی دانش آموزان بر حسب تیپ های زمانی در ساعات مختلف روز تفاوت معنی دار بود(0005/0 > Pو 028/3 = F). نتایج: با توجه به متفاوت بودن کارآیی منطق ریاضی دانش آموزان از نظر ریتم های شبانه روزی و تفاوتهای فردی از نظر تیپ زمانی ضروری است این نتایج در فرایند یاددهی و یادگیری در محیط های آموزشی مورد نظر قرار گیرد.
پروین صالح زاده؛ امید شکری؛ جلیل فتحآبادی
چکیده
مرور مبانی نظری و شواهد تجربی پیرامون آخرین تحرکات فکری در محدوده تلاش محققان علاقهمند به قلمرو مطالعاتی انگیزش پیشرفت، ضرورت واکاوی بیشازپیش دلایل تمایزدهنده مدلهای رفتاری منتخب بهوسیله فراگیران در محیطهای پیشرفت را بهوضوح مورد تأکید قرار میدهد. مطالعه مدلهای رفتاری مزبور از طریق تلاشی سیستماتیک با هدف تمرکز بر ...
بیشتر
مرور مبانی نظری و شواهد تجربی پیرامون آخرین تحرکات فکری در محدوده تلاش محققان علاقهمند به قلمرو مطالعاتی انگیزش پیشرفت، ضرورت واکاوی بیشازپیش دلایل تمایزدهنده مدلهای رفتاری منتخب بهوسیله فراگیران در محیطهای پیشرفت را بهوضوح مورد تأکید قرار میدهد. مطالعه مدلهای رفتاری مزبور از طریق تلاشی سیستماتیک با هدف تمرکز بر اَشکال ارجح این مدلهای رفتاری، هرگونه تمایزیافتگی در سبک زندگی تحصیلی فراگیران را مستدل میسازد. ظرفیت تفسیری نظریههای معاصر انگیزش پیشرفت، بستر اطلاعاتی توانمندی را پیرامون ظهور و بروز مدلهای رفتاری تسهیلکننده و یا بازدارنده سلامت تحصیلی فراگیران فراهم میآورد. بیشک، با تکیهبر آموزههای مفهومی برآمده از رویکرد روانشناسی سلامت تحصیلی، هرگونه تلاش در جهت تأکید بر بنیانهای تئوریک رفتارهای سبک زندگی تحصیلی، علاوه بر ضرورت پروراندن مرزهای دانش نظری، فرصتآفرینی برای شناسایی ظرفیتهای کاربردی این قلمرو مطالعاتی نوظهور را موجب میشود. مطالعه حاضر علاوه بر جهتدهی به فعالیتهای علمی محققان تربیتی، از نقش انکارناپذیر در بهسازی نشانگرهای ذهنی اثربخشی محیطهای پیشرفت برخوردار است. محققان در این مطالعه، ضمن تلاش برای ارائه ایدهای نوظهور در قلمرو روانشناسی سلامت تحصیلی با عنوان سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور، میکوشند با تأکیدی بجا بر توان تفسیری رویکردهای نظری معاصر در قلمرو مطالعاتی انگیزش پیشرفت، در جهت کمک به مفهومسازی و متعاقب آن، عملیاتیسازی مفهوم نوپای «رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور» گامهای استوار بردارند. بدینترتیب، پژوهش تحلیلی حاضر، با تکیهبر نظریههای معاصر انگیزش پیشرفت، به ارائه مدلی مفهومی از رفتارهای فراگیران در محیطهای پیشرفت میپردازد که هریک به میزانی و بسته به ماهیتشان، سلامت تحصیلی فراگیران را تسهیل و یا آن را بازداری میکنند. هدف از طراحی این مدل، که با عنوان «رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامتمحور» نامگذاری شده است، مطالعه ابعاد انگیزشی فراگیران در مبادرت به انتخاب الگوهای رفتاری مختلف در موقعیتهای تحصیلی، با تکیهبر اجتماع نشانگرهای نهفته در رویکردهای معاصر انگیزش پیشرفت است بهگونهای که امکان پیشبینی و ترسیم نیمرخ انگیزشی فراگیران میسر گردد.
اسمعیل آزادی؛ جلیل فتح آبادی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط عزت نفس ناپایدار و ترس از ارزیابی منفی با خود ناتوان سازی در نوجوانان دانش آموز بود. در یک مطالعه مقطعی 386 دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی از شهر تهران و در سال تحصیلی 90-89 انتخاب شدند که نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای بود. و مقیاس خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (SHE)، مقایس عزت نفس ناپایدار چاپرول، روسیو ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط عزت نفس ناپایدار و ترس از ارزیابی منفی با خود ناتوان سازی در نوجوانان دانش آموز بود. در یک مطالعه مقطعی 386 دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی از شهر تهران و در سال تحصیلی 90-89 انتخاب شدند که نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای بود. و مقیاس خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (SHE)، مقایس عزت نفس ناپایدار چاپرول، روسیو و کالاهان (ISES) و مقیاس ترس از ارزیابی منفی واتسون و فرند (FNE) را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS -16 و همچنین شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون t مستقل تحلیل شدند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین عزت نفس ناپایدار و خود ناتوان سازی کلی رابطه مثبت و معناداری (r= %261 p< 0.001) وجود دارد. و رابطه ترس از ارزیابی منفی با خود ناتوان سازی کلی نیز مثبت و معنادار می باشد (r= %289 p<0.001) نتایج رگرسیون همزمان هم نشان داد که عزت نفس ناپایدار و ترس از ارزیابی منفی پیش بینی کننده خود ناتوان سازان در نوجوانان هستند، آزمون t هم بیانگر این بود که خود ناتوان سازی کلی در دختران بالاتر از پسران است. نتایج مؤید آن است که عزت نفس ناپایدار و ترس از ارزیابی منفی فاکتورهای تعیین کننده و پیش بینی کننده ای برای خود ناتوان سازی در نوجوانان دانش آموز هستند.