حسین اسکندری؛ الهام اسحقی
چکیده
گردش مالی صنعت بازیهای رایانهای سه برابر صنعت سینما بوده است. نوجوانان از اصلیترین مصرف کنندگان این بازارند و در معرض آسیب های آن قرار دارند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی میزان مصرف بازیهای خشن و ارتباط آن با میزان و نوع قلدری دانشآموزان دختر و پسر ابتدایی در شهر بجنورد است. دادهها از طریق دو پرسشنامة قلدری ایلینویز و پرسشنامة ...
بیشتر
گردش مالی صنعت بازیهای رایانهای سه برابر صنعت سینما بوده است. نوجوانان از اصلیترین مصرف کنندگان این بازارند و در معرض آسیب های آن قرار دارند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی میزان مصرف بازیهای خشن و ارتباط آن با میزان و نوع قلدری دانشآموزان دختر و پسر ابتدایی در شهر بجنورد است. دادهها از طریق دو پرسشنامة قلدری ایلینویز و پرسشنامة بازیِ رایانهای محقق ساخته جمع آوری شد. یافتهها نشان داد که میزان انجام بازیهای خشن در بین پسران بهطور معناداری بیش از دختران است و میزان وقوع قلدری، زد و خورد و قربانی شدن نیز در پسران بیشتر است. برخلاف انتظار، مهمترین یافته نشان داد که بین انجام بازیهای خشن با بُعد قلدری، بُعد زد و خورد و بُعد قربانی شدن رابطه منفی وجود دارد که در دو مورد نخست، در حد معنادار است. یعنی بازیها نه تنها با افزایش خشونت بلکه با کاهش آن رابطه معنادار دارند. در تبیین این یافته به نظریههایی اشاره شده است که معتقدند این بازیها از طریق تخلیه خشونت نهفته در کودکان، موجب آرامش آنها شده و لذا تأثیر مثبتی بر رفتار آنها دارند؛ بویژه اگر شرایط و سبک زندگی بهگونهای باشد که کودکان و نوجوانان امکان تجربه هیجان را در محیطهای واقعی نداشته یا کمتر داشته باشند. یافتههای این پژوهش اگرچه جریان اصلی را به چالش میکشد، اما برای کاهش قلدری آموزشگاهی استفاده از بازیهای خشن را توصیه نمیکند؛ چراکه آسیبهای اخلاقی، روانشناختی و جسمی همچنان باقی است، ضمن آنکه راههای دیگری برای پیشگیری و کاهش قلدری در مدرسه وجود دارد.
سیدعلی شریف زاده؛ احمد برجعلی؛ حسین اسکندری؛ نورعلی فرخی؛ فرامرز سهرابی
چکیده
چکیده این پژوهش با هدف شناسایی ویژگیهای روانشناختی در جذب معلمان ابتدایی انجام گرفته است، از آنجائیکه آموزش وپرورش دوره ابتدایی در تکوین رشد شناختی، عاطفی، و اجتماعی کودکان، نقش مهمی بعهده دارد، بدیهی است که معلمان دوره ابتدیی هم به جهت دانش و هم به لحاظ مهارتهای فنی باید سرآمد معلمان دورههای دیگر تحصیلی باشند. تحقیق حاضر ...
بیشتر
چکیده این پژوهش با هدف شناسایی ویژگیهای روانشناختی در جذب معلمان ابتدایی انجام گرفته است، از آنجائیکه آموزش وپرورش دوره ابتدایی در تکوین رشد شناختی، عاطفی، و اجتماعی کودکان، نقش مهمی بعهده دارد، بدیهی است که معلمان دوره ابتدیی هم به جهت دانش و هم به لحاظ مهارتهای فنی باید سرآمد معلمان دورههای دیگر تحصیلی باشند. تحقیق حاضر به روش کیفی انجام شده، و از فرایند کد گذاری برای دسته بندی دادهها استفاده شده است، جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 12 نفر از صاحب نظران تعلیم وتربیت کشور بوده است، نمونهگیری بصورت هدفمند، ابزار پرسشنامه نیمه ساختارمند، گردآوری دادهها در مصاحبه با 12 نفر از صاحب نظران در نظام تعلیم وتربیت کشور که مسلط به دانش روانشناختی بودند، به اشباع نظری رسید. یافتههای این پژوهش را میتوان در سه دسته بیان کرد، دسته اول ویژگیهای شناختی شامل: قدرت تحلیل، درایت، خلاقیت و نوآوری، تفکر انتقادی، هوش بالا و حافظه قوی. دسته دوم ویژگیهای عاطفی شامل: خوشرویی و خوشخلقی، علاقه به معلمی، ثبات عاطفی، فروتنی و انصاف. و دسته سوم ویژگیهای شخصیتی شامل: صداقت، مسئولیتپذیری، سعهصدر، آراستگی، مدیریت کلاس، وارستگی، تعامل اجتماعی بالا، مثبت اندیشی و عزتنفس است. مهمترین نتایج این تحقیق بیانگر تاثیر ویژگی روانشناختی معلمان، در ارتقای کفایت و صلاحیت حرفهای آنان بوده و به کارائی و اثریخشی نظام آموزشی منجر خواهد شد، و لذا توجه به این ویژگیها معلمان شایسته تری را جذب نظام تعلیم وتربیت مینماید.
حسین اسکندری؛ حمید درودی؛ فرزانه بهرامی
دوره 11، شماره 35 ، فروردین 1394، ، صفحه 105-121
چکیده
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، معلم (مربی) را تحت عنوان اسوه امین و بصیر توصیف کرده است. ازجمله ویژگیهای کلیدی معلم، برخورداری او از انواع مطلوب اقتدار و پرهیز از انواع نامطلوب آن است. معمولاً از دودسته کلی اقتدار حقوقی-محتوایی و صوری-وجودی به ترتیب بهعنوان مطلوب و نامطلوب نامبرده میشود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انواع اقتدار ...
بیشتر
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، معلم (مربی) را تحت عنوان اسوه امین و بصیر توصیف کرده است. ازجمله ویژگیهای کلیدی معلم، برخورداری او از انواع مطلوب اقتدار و پرهیز از انواع نامطلوب آن است. معمولاً از دودسته کلی اقتدار حقوقی-محتوایی و صوری-وجودی به ترتیب بهعنوان مطلوب و نامطلوب نامبرده میشود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انواع اقتدار معلم و اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پرداخته است. این پژوهش ازاینجهت که توانسته است یکی از مفاهیم مهم فلسفه تعلیم و تربیت را در پیوند با مفاهیم روانشناختی و در قالب پژوهشهای توصیفی- همبستگی موردبررسی قرار دهد، در نوع خود نوآورانه به شمار میرود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته اقتدار معلم و پرسشنامه سلامت روان (دارای دو خرده مقیاس اضطراب و افسردگی) استفادهشده است. جامعه آماری عبارتاند از کل دانشآموزان دختر دوره متوسطه و پیشدانشگاهی شهر بجنورد در سال 1393 که 378 نفر آنها بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان داد که بین اقتدار صوری- وجودی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین این نوع اقتدار معلمان از یکسو و افسردگی و اضطراب دانشآموزان از سوی دیگر، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین اقتدار محتوایی- حقوقی معلمان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین این نوع اقتدار معلمان و افسردگی دانشآموزان رابطه منفی معناداری برقرار است.
علیرضا پیرخائفی؛ احمد برجعلی؛ علی دلاور؛ حسین اسکندری
دوره 6، شماره 17 ، تیر 1389، ، صفحه 88-108
چکیده
زمینه:درمرور دیدگاههای موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمیشود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد.روش پژوهش:طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل دادهها با استفاده ...
بیشتر
زمینه:درمرور دیدگاههای موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمیشود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد.روش پژوهش:طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل دادهها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و لیزرل انجام گردید. نمونه شامل 120 دانشجوی دانشگاههای شهر تهران بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای بهصورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش:شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، مقیاس کنارآمدن لازاروس و مقیاس خودکارآمدی شرر بود که شاخصهای روانسجی آنها مورد تأیید قرارگرفت.یافتهها:بر پایه تحلیلهای روش رگرسیون بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن ارتباط درونی مثبت و معنیداری وجود داشت. این روابط بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان منفی و معنیداری بود. مدلهای برازنده شده لیزرل نیز نشان داد که بین خلاقیت و خودکارآمدی با سلامت روان از یک طرف و خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان از طرف دیگر روابط درونی منفی و معنیداری وجود دارد.نتیجهگیری:از مجموع تحلیلهای روابط ساختاری میتوان نتیجه گرفت که متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن از قدرت پیشبینی کنندگی قابل قبولی برای سلامت روان برخوردار هستند.
حسین اسکندری؛ دکتر داریوش نوروزی
دوره 6، شماره 16 ، فروردین 1389، ، صفحه 79-104
چکیده
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن میگویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی میآموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از اینرو بسیاری از نظامهای آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجاندهاند. در ...
بیشتر
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن میگویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی میآموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از اینرو بسیاری از نظامهای آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجاندهاند. در نظام رسمی آموزش ایران، آموزش زبان انگلیسی از سال اول راهنمایی آغاز شده و تا پایان دورة پیش دانشگاهی ادامه مییابد. در فرایند یادگیری زبانهای خارجی، یادگیری لغت از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چراکه تفاوت زبانها با یکدیگر بیشتر به حوزة لغت مربوط میشود؛ و بسیاری از زبانها از جمله زبان فارسی و انگلیسی در قسمت دستور زبان دارای اشتراکات فراوانی هستند. فراگیران زبان برای بخاطر سپاری درازمدت معانی لغات انگلیسی، ممکن است از راهبردهای متنوعی استفاده کنند که احتمالاً رایجترین آن تکرار ساده است. اما این راهبرد «در دسترس» نمیتواند همواره اثربخش باشد، لذا باید به دنبال راهبردهای دیگر- و احتمالاً اثربخشتر- نیز بود. از جملة این راهبردها میتوان به تکنیکهای یادیار، از جمله «کلمه کلید» و «تصویرسازی ذهنی» اشاره کرد که بکارگیری آن برای یادگیری لغات زبانهای خارجی در دیگر نقاط دنیا به کرات مورد تأیید قرار گرفته است. پژوهش حاضر تأثیر این دو راهبرد را در یادگیری و یادداری کلمات انگلیسی در مقایسه با روش سنتی تکرار، از سوی دانشآموزان فارسی زبان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش سه گروه از دانشآموزان سوم راهنمایی به شیوه تصادفی مرحلهای انتخاب شده و از آنها خواسته شد که مجموعهای از کلمات انگلیسی و معانی آنها را با سه شیوه متفاوت تصویرسازی ذهنی، کلمه کلید و تکرار ساده به خاطر بسپارند. تجزیه و تحلیل نتایج پسآزمونهای مربوط به یادگیری و یادداری نشان داد که روش کلمه کلید در هر دو مورد نسبت به دو روش دیگر در سطح معناداری مؤثرتر عمل میکند. نتایج همچنین تفاوت معناداری را بین روش تکرار و روش تصویرسازی در یادگیری و یادداری معانی کلمات انگلیسی نشان نداد.
حسین اسکندری؛ دکتر هاشم فردانش؛ دکتر سید مهدی سجادی
دوره 5، شماره 15 ، دی 1388، ، صفحه 34-67
چکیده
چند دهه اخیر شاهد رخدادهایمهمی در زمینه دانش و فناوری بودهاست؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیدههای جهان بر اساس پارادایم معرفتشناختی پیچیدگی، درحال پیگیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالشها و مطالبات جدیدی روبروکرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریههای گوناگونی توسعه ...
بیشتر
چند دهه اخیر شاهد رخدادهایمهمی در زمینه دانش و فناوری بودهاست؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیدههای جهان بر اساس پارادایم معرفتشناختی پیچیدگی، درحال پیگیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالشها و مطالبات جدیدی روبروکرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریههای گوناگونی توسعه یافتهاند. هدف این مقاله بررسی و تحلیل یکی از نظریههای جدید یادگیری تحت عنوان ارتباطگرایی است که در چند سال اخیر مورد اقبال پژوهشگران قرار گرفته است. برای این منظور پژوهشگر با استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی به گردآوری شواهد متنی، و تجزیه و تحلیل آنهامبادرتکرده تا به سؤالاتی دربارهاین نظریه پاسخدهد: آیا ارتباطگرایی میتواند یک نظریه یادگیری باشد؟ چه نقدهایی بر آن وارد است؟ آیا اساسا یک نظریه نوبنیاد است یا بر داشتههای نظریههای قبلی استوار شده است؟ تحلیل مبانینظری (و معرفت شناختی) ایننظریه نشان میدهد که با توجه به برخی معیارها و تطبیق آن با دیگر نظریههای موجود، ارتباطگرایی را میتوان به عنوان یک نظریه یادگیری بهشمار آورد. اتکای این نظریه به دانش ارتباطی(یا دانش توزیع شده)، آن را در قیاس با رفتارگرایی، شناختگرایی و سازندهگرایی از مبنای معرفتشناختی جداگانهای برخوردار کرده است. با این وجود این نظریه، هنوز از پشتوانههای تجربی کافی برخوردار نیست، بنابراین بکارگیری آن بهویژه در حوزه طراحی آموزشی نیاز به پژوهش بیشتر دارد. در مجموع این نظریه میتواند به عنوان همکار جدید نظریههای یادگیری نه جایگزین آنها، رهنمودها و کاربردهای زیادی، بهویژه برای یادگیری الکترونیکی در فضای وب 2.0 به همراه داشته باشد.