بررسی سیر تکوین برنامههای درسی و روشهای آموزش زبان دوم/خارجی نشان میدهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالشبرانگیز برای برنامهریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامههای درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالیکه در برخی دیگر، دستور بهکلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامههای آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامهها و شیوههای آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکلگیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساختگرا تجلییافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازماندهندة برنامة زبانآموزی در نظر میگیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقشهای زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبانآموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائهشده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبانشناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدامیک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسبتر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاههای آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاهها در برنامههای درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگیهای آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
Studying fulfilment processes of curriculum plans and second language teaching principles showed that grammar teaching is one of the challenging and serious subjects. Grammar is teaching-oriented, and it is based on meaning in some curriculum planning. While, in other some, grammar is fully discarded and meaning is language teaching plan .The previous study of plans and teaching principles of second language indicated forming 3 approaches in related to grammar teaching. The first approach which emerged in structuralism or grammar curriculum plans cited grammar is a basic context of curriculum planning framework of language learning plan. This approach emphasized grammar and direct education clearly. Secondly, this approach emphasized meaning and linguistic roles .Grammar teaching is discarded fully and meaning exchange is a basic part of language learning plan. Third, this approach emphasized both grammar teaching and meaning. The proofs showed that there were different approaches about grammar teaching, because of different definitions presented for this part of language. These definitions included mind grammar, linguistic grammar, descriptive grammar, standard grammar, teacher’s grammar and educational grammar. The main questions of this study asked which grammar must be taught? Which approaches are best from view of basic goals of non-native’s Persian grammar teaching? Obtaining goals are, as follows: first, it will examine fulfillment processes of language education theories, so reflecting these theories in curriculum plans of language education will be studied. Also educational grammar and its characteristics will be studied. Finally, it suggested Persian language teaching, a model for writing grammatical context and grammar teaching.