سعید رومانی؛ کبری عالی پور؛ صدیقه فرخی
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر در بیانگیزگی تحصیلی در بین دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خرمآباد است که تعداد 15 نفر بهعنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و همچنین اشباع نظری انتخاب شد. دادههای استخراجشده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر در بیانگیزگی تحصیلی در بین دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خرمآباد است که تعداد 15 نفر بهعنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و همچنین اشباع نظری انتخاب شد. دادههای استخراجشده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته با استفاده از روش پدیدارشناسی و کدگذاری استخراج مضمونهای اصلی و فرعی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که کادر آموزشی شامل: نحوه برخورد کادر آموزشی و جایگاه علمی اساتید، امکانات دانشگاه شامل: تغذیه و امکانات فضایی دانشگاه، محتوی دروس شامل: سنخیت محتوی، کاربرد در آینده و محتوی دروس تخصصی، دوستان و مسائل مربوط به خود دانشجو و همچنین مسائل مربوط به سیاستهای دانشگاه فرهنگیان شامل: سیاست مربوط به شغل و سیاست چگونگی برگزاری کلاسها از جمله عواملی هستند که در بیانگیزگی تحصیلی دانشجویان مشغول به تحصیل نقش دارند. یافتههای حاصل از پژوهش میتواند جزء برنامههای اصلاحی دانشگاه فرهنگیان جهت رفع بیانگیزگی تحصیلی دانشجویان قرار گیرد.
سعید بهشتی
چکیده
پست مدرنیسم، اعم از این که جزیی از مدرنیسم و یا به عنوان یک پدیده ی متفاوت و نوین در نظر گرفته شود، در عرصه های فلسفه و فلسفه ی تعلیم و تربیت، اندیشه ای نسبتا تازه است. این طرز تفکر، هرچند مولود فکری فیلسوفان نیست، اما در اثر تلاش های آنان زاییده و گسترده شده است. اندیشه های عمل گرایان، وجود گرایان، پدیدار شناسان، فیلسوفان زبانی، و نظریه ...
بیشتر
پست مدرنیسم، اعم از این که جزیی از مدرنیسم و یا به عنوان یک پدیده ی متفاوت و نوین در نظر گرفته شود، در عرصه های فلسفه و فلسفه ی تعلیم و تربیت، اندیشه ای نسبتا تازه است. این طرز تفکر، هرچند مولود فکری فیلسوفان نیست، اما در اثر تلاش های آنان زاییده و گسترده شده است. اندیشه های عمل گرایان، وجود گرایان، پدیدار شناسان، فیلسوفان زبانی، و نظریه پردازان انتقادی، زمینه ساز بسیار از اصول فکری پست مدرنیست ها بوده است. پست مدرنیسم هم در فلسفه و هم در فلسفه ی تعلیم و تربیت دارای شاخه ها و شعبه های متنوعی است. در فلسفه ی تعلیم و تربیت، رویکرد قوم نگارانه، پراگماتیسم انتقادی فراساخت گرا، فرالیبرالیسم، و باز ساخت گرایی اجتماعی از آن جمله اند. این تنوع و گونه گونی، در ارتباط با سه مؤلفه ی اساسی تعلیم و تربیت رسمی، یعنی هدف ها، برنامه ها، و روش ها کاملاً جلوه گر می شود. رهایی از ستم، تغییر نقشه ی فهم فرهنگی مسلط بر جوامع سرمایه داری، تقویت فردی و اجتماعی دانش آموزان، تغییر مبانی معرفتی ادعاهای حاکم بر نظام های آموزشی، و ترغیب و تشویق دانش آموزان به شرکت در بحث های انتقادی و گروهی به منظور شناسایی و تحلیل عوامل شکل گیری نظام های استعماری، از جمله هدف هایی است که از سوی پست مدرنیست ها برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شده است. مخالفت با برنامه درسی مبتنی بر موضوع های جداگانه و رشته های مجزا، طرفداری از برنامه درسی کاملاً مرتبط با سیاست، برنامه ی درسی به عنوان یک سیاست فرهنگی و گفتمان اجتماعی، گنجاندن داستان های اختصاصی زیردستان و حاشیه نشینان، طرفداری از تغییر و نوسازی برنامه درسی، و نفی برنامه ی درسی یکسان و یکنواخت برای همه ی کودکان، از جمله محورهای اساسی اندیشه های پست مدرنیستی در ارتباط با برنامه ی درسی است. و سرانجام این که پست مدرنیست ها در حیطه ی روش ها، از روش گفتگو دفاع کرده، معلم را به عنوان کارگزار فرهنگی، فرهیخته ی تغییرپذیر، محقق و متفکر، و سازنده ی ایدئولوژی ها و رویه های اجتماعی نوین در نظر می گیرند. شایان ذکر است که این مقاله، ترجمه ی فصل دهم از کتاب "مبانی فلسفی تعلیم و تربیت " نوشته ی هوارد اوزمن و ساموئل کراور است.